معنی اقدار - فرهنگ فارسی عمید
معنی اقدار
- اقدار
- قدرها، اندازه ها، طاقت ها، قوه ها، توانایی ها، فرمانهای الهی، توانگری ها، سرسختها، جمع واژۀ قدر
تصویر اقدار
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با اقدار
اقدار
- اقدار
- توانا گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
اقدار
- اقدار
- جَمعِ واژۀ قَدَر، بمعنی فرمان و حکم و اندازه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
اصدار
- اصدار
- باز گردانیدن، روانه کردن فرستادن، پراکندن باز گردانیدن روانه کردن گسیل داشتن فرستادن، صادر کردن ورقه یا حکم یا ابلاغی
فرهنگ لغت هوشیار