جدول جو
جدول جو

معنی اقتران - جستجوی لغت در جدول جو

اقتران
نزدیکی نزدی نزدیک شدن فرایی همچسبی گرد آمدن برابر شدن یار گشتن قرین شدن، نزدیک شدن ستاره ای بستاره دیگر، نزدیکی پیوستگی، جمع اقترانات
فرهنگ لغت هوشیار
اقتران
قرین شدن، نزدیک شدن و یار شدن به دیگری، نزدیکی و پیوستگی، قرار گرفتن دو ستاره در یک درجه ودقیقۀ یک برج
تصویری از اقتران
تصویر اقتران
فرهنگ فارسی عمید
اقتران
((اِ تِ))
قرین شدن، نزدیک شدن ستاره ای به ستاره دیگر، نزدیکی، پیوستگی
تصویری از اقتران
تصویر اقتران
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اقترانی
تصویر اقترانی
منسوب به اقتران یا قیاس اقترانی
فرهنگ لغت هوشیار
ورزیدن، گناه کردن، الفنجیدن به دست آوردن ورزیدن، گناه کردن، کسب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتراع
تصویر اقتراع
قرعه کشی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
وام گرفتن وام ستدن بریدن وام گرفتن قرض کردن وام ستدن،جمع اقتراضات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتراح
تصویر اقتراح
بی مقدمه و بی اندیشه سخن گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتراب
تصویر اقتراب
به یکدیگر نزدیک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
میزبانی و نیکوئی با میهمان، نیکو داشت، پیروی، مهمانی خواستن، فراروی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتراع
تصویر اقتراع
قرعه زدن، قرعه کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقتراف
تصویر اقتراف
کسب کردن، گردآوردن مال، گناه کردن، متهم شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقتراح
تصویر اقتراح
خواستار شدن از دیگران که دربارۀ مطلبی نظر بدهند، پرسیدن از صاحب نظران دربارۀ موضوعی، برگزیدن و اختیار کردن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقتراف
تصویر اقتراف
((اِ تِ))
کسب کردن، کسب معاش کردن، گناه کردن، به جا آوردن، وزیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقتراض
تصویر اقتراض
((اِ تِ))
وام گرفتن، قرض کردن، جمع اقتراضات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقتراح
تصویر اقتراح
((اِ تِ))
خواستن، آرزو کردن، بی اندیشه سخن گفتن و به قریحه خود امری تازه آوردن، برگزیدن چیزی، درباره مسئله ای از دیگران نظر خواستن، پرسش، جمع اقتراحات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقتراب
تصویر اقتراب
((اِ تِ))
نزدیک شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقتراب
تصویر اقتراب
به همدیگر نزدیک شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقران
تصویر اقران
نزدیکان، خویشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقران
تصویر اقران
همانندان، مانند هم، مثل یکدیگر، شبیه ها، نظیر ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقران
تصویر اقران
جمع قرن، هم سالان، همسران، نزدیکان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقترانات
تصویر اقترانات
جمع اقتران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتران کواکب
تصویر اقتران کواکب
فرایی ستارگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتراد
تصویر ابتراد
آب سرد آشامیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجتنان
تصویر اجتنان
پوشیده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجترام
تصویر اجترام
خرما کنی بار خرما بریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجترار
تصویر اجترار
نشخوار شتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجتراح
تصویر اجتراح
ورزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجتراء
تصویر اجتراء
دلیر شدن بر کسی، دلیری دلیر شدن دلیر گردیدن برکسی، دلیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احمران
تصویر احمران
می و گوشت، زر و کرکم (زعفران)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختیان
تصویر اختیان
دشمنیاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختگان
تصویر اختگان
اخته، اسب خایه کشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختزان
تصویر اختزان
اندوختن، پول اندوختن، راز اندوزی راز پوشی، میان بررفتن
فرهنگ لغت هوشیار
نام تیره ای از گیاهان تک لپه که دارای گونه های متعدد میباشد. گیاهان این تیره اکثر زمینی هستند و بعضی هم مانند اختر هندی مصرف دارویی دارند و از ساقه زیر زمینی بعضی گونه های اختر نوعی نشاسته بنام میگیرند که سهل الهضم است و بیشتر مصرف دارویی دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخترام
تصویر اخترام
از بیخ و بن برکندن
فرهنگ لغت هوشیار