جدول جو
جدول جو

معنی اقتداء - جستجوی لغت در جدول جو

اقتداء
تقلید و متابعت و پیروی کردن، پیروی، پس نمازی دنبال پیشنماز به نماز ایستادن پیروی کردن،از پی در آمدن تقلید کردن، نماز گزاردن پشت سر امام جماعت، پیروی
فرهنگ لغت هوشیار
اقتداء
((اِ تِ))
پیروی کردن، نماز گزاردن پشت سر امام جماعت، پیروی
تصویری از اقتداء
تصویر اقتداء
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارتداء
تصویر ارتداء
چادر بر خویشتن افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتداء
تصویر ابتداء
آغاز، آغازیدن، نخست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اقتدار
تصویر اقتدار
توانش، دستواری
فرهنگ واژه فارسی سره
دشمنی کردن، دست درازی باز ستانی: بی گواه و بی بهانه ستم کردن، بیداد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتواء
تصویر اقتواء
توانمندی، به بیگاری گرفتن، خریدن پس از گران شدن گرانخری
فرهنگ لغت هوشیار
پیروی و دنباله روی، پیروی در پی رفتن از دنبال شدن، پیروی کردن، از پی کسی رفتن، پیروی
فرهنگ لغت هوشیار
میزبانی و نیکوئی با میهمان، نیکو داشت، پیروی، مهمانی خواستن، فراروی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتدار
تصویر اقتدار
قدرت یافتن، توانائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتداد
تصویر اقتداد
به درازا شکافتن، جدا کردن، نیک اندیشیدن بازشناختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتحاء
تصویر اقتحاء
مال گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهتداء
تصویر اهتداء
راه بردن، راه یافتن، هدایت شدن، راه راست رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتدار
تصویر اقتدار
قدرت یافتن، توانا شدن، توانایی، قدرت داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقتناء
تصویر اقتناء
((اِ تِ))
به دست آوردن و گرد کردن مال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقتفاء
تصویر اقتفاء
((اِ تِ))
پیروی کردن، پیروی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقتضاء
تصویر اقتضاء
((اِ تِ))
وام خود را بازخواستن، درخور بودن، خواهش، درخواست، لزوم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقتدار
تصویر اقتدار
((اِ تِ))
توانمند شدن، توانایی، قدرت، جمع اقتدارات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتداء
تصویر اعتداء
((اِ تِ))
ستم کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقتدار
تصویر اقتدار
Authoritativeness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
авторитетность
دیکشنری فارسی به روسی
авторитетність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ความน่าเชื่อถือ
دیکشنری فارسی به تایلندی
प्रामाणिकता
دیکشنری فارسی به هندی