جدول جو
جدول جو

معنی اقامه - جستجوی لغت در جدول جو

اقامه
برپا داشتن، در فقه کلمات مخصوصی که بعد از اذان و قبل از شروع نماز بیان می شود و شامل اذان به اضافۀ لفظ «قد قامت الصلوه» است، اذان دوم، «الله اکبر» که در آغاز نماز گفته می شود، در جایی ماندن
تصویری از اقامه
تصویر اقامه
فرهنگ فارسی عمید
اقامه
(اِ تِ)
آرام کردن در جایی. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). اقام بالمکان اقامه، آرام کرد در آن جای. (منتهی الارب). مقام کردن. مقیم شدن. ماندن در جای. (غیاث اللغات).
لغت نامه دهخدا
اقامه
مانش، درنگیدن، گزاردن برپاداشتن اقامت یا اقامه نماز (صلوه)، تکبیری که برای بر پا کردن نماز گویند. یا اقامه خیام کردن، چادرها را نصب کردن، یا اقامه شهود کردن، شاهد آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
اقامه
((اِ مِ یا مَ))
اقامت
اقامهء نماز: تکبیری که برای برپا کردن نماز گویند
تصویری از اقامه
تصویر اقامه
فرهنگ فارسی معین
اقامه
برپاداشتن، بجا آوردن
تصویری از اقامه
تصویر اقامه
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اسامه
تصویر اسامه
(پسرانه)
شیر، اسد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ادامه
تصویر ادامه
پایداری، دنباله مثلاً ادامۀ صحبت، دنبال کردن، پیگیری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقامت
تصویر اقامت
در جایی ماندن، اجازۀ کشور بیگانه برای ماندن در آن، برپا داشتن
اقامت نماز کردن: برپا داشتن نماز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقامه
تصویر مقامه
نوشته ای ادبی با صنایع بدیعی که بر مبنای گزارش یک حکایت نوشته شده است
مجلس
مقام، مرتبه، درجه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقاله
تصویر اقاله
فسخ کردن بیع، پس خواندن و برهم زدن معامله، درگذشتن از گناه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امامه
تصویر امامه
پیشوایی، پیشنمازی
فرهنگ لغت هوشیار
مقامه در فارسی نشستنگه (مجلس) در باغ بگشاد سالار بار نشستنگهی ساخت بس شاهوار، سخنرانی گفتار، پایگاه، نوشته آهنگین، گامه در سوفیگری مجلس، خطبه، شرح داستان بیان سر گذشت، مقاله ای ادبی که به نثر فنی مشحون به صنایع بدیعی و توام با اشعار و امثال آورده شود مانند: مقامات بدیعی و مقامات حریری (در عربی) و مقامات حمیدی (در فارسی)، جمع مقامات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقامه
تصویر سقامه
بیماری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انامه
تصویر انامه
خوابانیدن، نزار کردن، کشتن انام مردم مردمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغامه
تصویر اغامه
ابرناکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الامه
تصویر الامه
سرزنش کردن، در خور سرزنش بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقاله
تصویر اقاله
بیع را فسخ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقامت
تصویر اقامت
ایستادن، برپاداشتن اقامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقائه
تصویر اقائه
هراشاندن (هراش قی استفراغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادامه
تصویر ادامه
پایداری و همیشگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انامه
تصویر انامه
((اَ مَ))
انام، مردم، مردمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقامه
تصویر مقامه
((مَ مَ یا مِ))
مجلس، محل نشستن، گروهی از مردم، نوشته ای ادبی با نثر فنی همراه با صنایع بدیعی و اشعار و امثال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ادامه
تصویر ادامه
((اِ مِ))
دایم داشتن، دوام دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقامت
تصویر اقامت
((اِ مَ))
جای گزیدن، زیستن، به جا آوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقاله
تصویر اقاله
((اِ لِ))
بر هم زدن، فسخ کردن معامله با رضایت، بخشیدن، گذشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقامت
تصویر اقامت
ماندن، ماندگاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ادامه
تصویر ادامه
دنباله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ادامه
تصویر ادامه
Continuance, Continuation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ادامه
تصویر ادامه
продолжение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ادامه
تصویر ادامه
Fortsetzung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ادامه
تصویر ادامه
продовження
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ادامه
تصویر ادامه
kontynuacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ادامه
تصویر ادامه
继续
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ادامه
تصویر ادامه
continuação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ادامه
تصویر ادامه
continuazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی