جدول جو
جدول جو

معنی اقاده - جستجوی لغت در جدول جو

اقاده
(اِ تِ)
قصاص کردن. (تاج المصادر بیهقی). کشنده را باز کشتن و کشتن فرمودن کشنده را.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نیرویی ارادی و نفسانی که شخص را برای رسیدن به هدف وادار به انجام عمل می کند، خواست، میل، قصد، تصمیم جدّی، در تصوف علاقۀ درونی سالک برای رسیدن به حق و حقیقت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقاله
تصویر اقاله
فسخ کردن بیع، پس خواندن و برهم زدن معامله، درگذشتن از گناه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعاده
تصویر اعاده
بازگردانیدن، برگردانیدن، چیزی را به جای خود بازگردانیدن، از سر گرفتن، دوباره گفتن سخن، تکرار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افاده
تصویر افاده
تکبر، خودبینی، خودنمایی، فایده دادن، فایده رساندن، فایده گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقامه
تصویر اقامه
برپا داشتن، در فقه کلمات مخصوصی که بعد از اذان و قبل از شروع نماز بیان می شود و شامل اذان به اضافۀ لفظ «قد قامت الصلوه» است، اذان دوم، «الله اکبر» که در آغاز نماز گفته می شود، در جایی ماندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اراده
تصویر اراده
عراده، واحد شمارش توپ، از آلات جنگی شبیه منجنیق که برای پرتاب کردن سنگ به کار می رفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقاله
تصویر اقاله
بیع را فسخ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اباده
تصویر اباده
کشتن تبه کردن هلاک کردن کشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افاده
تصویر افاده
کبر، تکبر، فیس، نخوت
فرهنگ لغت هوشیار
مانش، درنگیدن، گزاردن برپاداشتن اقامت یا اقامه نماز (صلوه)، تکبیری که برای بر پا کردن نماز گویند. یا اقامه خیام کردن، چادرها را نصب کردن، یا اقامه شهود کردن، شاهد آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقائه
تصویر اقائه
هراشاندن (هراش قی استفراغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعاده
تصویر اعاده
باز گردانیدن، بر گردانیدن بجائی، خوی گرفتن بچیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشاده
تصویر اشاده
برافراشتن ساختمان، به آوای بلند خواندن بلندخوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اساده
تصویر اساده
بالش بالین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اراده
تصویر اراده
دوست داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
نیکو گردانیدن، نیک گفتن، نیک کردن، چیزی نیکو آوردن، نیک گفتاری، نیک کرداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقاله
تصویر اقاله
((اِ لِ))
بر هم زدن، فسخ کردن معامله با رضایت، بخشیدن، گذشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعاده
تصویر اعاده
((اِ دِ))
بازگفتن، از سر گرفتن، بازگردانیدن، برگشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افاده
تصویر افاده
((اِ دِ))
فایده رساندن، سود دادن، تکبر، خودبینی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اجاده
تصویر اجاده
((اِ دِ))
نیک کردن، نیک گفتن، نیکو گردانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقامه
تصویر اقامه
((اِ مِ یا مَ))
اقامت
اقامهء نماز: تکبیری که برای برپا کردن نماز گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اراده
تصویر اراده
((اِ دِ))
خواستن، خواست، میل، آهنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اراده
تصویر اراده
((اَ رّ دِ))
گردونه، ارابه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اباده
تصویر اباده
هلاک کردن، کشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقامه
تصویر اقامه
برپاداشتن، بجا آوردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اراده
تصویر اراده
کامش، پشتکار، آهنگ، خواست، یازش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اراده
تصویر اراده
Volition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اراده
تصویر اراده
воля
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اراده
تصویر اراده
Willenskraft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اراده
تصویر اراده
воля
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اراده
تصویر اراده
wola
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اراده
تصویر اراده
意志
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اراده
تصویر اراده
volição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اراده
تصویر اراده
volontà
دیکشنری فارسی به ایتالیایی