روی بصحت آوردن و افاقه یافتن یا به شدن از بیماری، یا افراق در به شدن از بیماری گویند که بجز یک مرتبه نرسد همچو چیچک. (منتهی الارب) (از آنندراج). رو بصحت آوردن بیمار و افاقه یافتن و به شدن از بیماری. و به شدن آن بیماری که جز یک مرتبه نرسد، مانند آبله. (ناظم الاطباء). از بیماری به شدن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی).
روی بصحت آوردن و افاقه یافتن یا به شدن از بیماری، یا افراق در به شدن از بیماری گویند که بجز یک مرتبه نرسد همچو چیچک. (منتهی الارب) (از آنندراج). رو بصحت آوردن بیمار و افاقه یافتن و به شدن از بیماری. و به شدن آن بیماری که جز یک مرتبه نرسد، مانند آبله. (ناظم الاطباء). از بیماری به شدن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی).
یوم...، جنگی است. (مجمع الامثال میدانی) ، داروهای معطر خوشبو که طبیب با آن بیماران را معالجه کند. یقال: فوه و افواه مثل سوق و اسواق ثم افاویه. (بحر الجواهر). ادویۀ خوشبورا نامند که در اطعمه و اشربه داخل میکنند و محمود سنجری گفته که ادویۀ عطریه طیبه الرائحه است مانند قرنفل و دارچینی و هیل بوا و مانند اینها و حب و دهن و شراب و عرق و قرص. (مخزن الادویه). هر گیاه خوشبوی که در ترکیب عطرها بکار رود. (یادداشت بخط مؤلف). مانند سنبل و دارچینی و قاقلۀ کبیره و عود و مصطکی و مانند آن. (یادداشت بخط مؤلف) : و کسی را که در معده و امعاء رطوبت باشد نشاید (شراب) مگر جوشیده و افاویه اندرکرده. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). قاقله، هو من الافاویه العطریه. (ابن البیطار) یوم...، نام یکی از ایام عرب است. این وقعه در بلاد بنی یربوع در موضعی بنام افاق روی داد و عمر بن الجزور فارس بکر بدست معدان بن قعنب تمیمی بقتل رسید. (از معجم البلدان)
یوم...، جنگی است. (مجمع الامثال میدانی) ، داروهای معطر خوشبو که طبیب با آن بیماران را معالجه کند. یقال: فوه و افواه مثل سوق و اسواق ثم افاویه. (بحر الجواهر). ادویۀ خوشبورا نامند که در اطعمه و اشربه داخل میکنند و محمود سنجری گفته که ادویۀ عطریه طیبه الرائحه است مانند قرنفل و دارچینی و هیل بوا و مانند اینها و حب و دهن و شراب و عرق و قرص. (مخزن الادویه). هر گیاه خوشبوی که در ترکیب عطرها بکار رود. (یادداشت بخط مؤلف). مانند سنبل و دارچینی و قاقلۀ کبیره و عود و مصطکی و مانند آن. (یادداشت بخط مؤلف) : و کسی را که در معده و امعاء رطوبت باشد نشاید (شراب) مگر جوشیده و افاویه اندرکرده. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). قاقله، هو من الافاویه العطریه. (ابن البیطار) یوم...، نام یکی از ایام عرب است. این وقعه در بلاد بنی یربوع در موضعی بنام افاق روی داد و عمر بن الجزور فارس بکر بدست معدان بن قعنب تمیمی بقتل رسید. (از معجم البلدان)
موضعی است. (از منتهی الارب). یاقوت آرد: افاق و افیق دو موضع در بلاد بنی یربوع نزدیک به الخصی. در آن موضع یکی از جنگهای عرب روی داد که در آن عمر بن الجزور فارس بکر بدست معدان بن قعنب تمیمی بقتل رسید. (از معجم البلدان). رجوع به یوم افاق شود، آب که در ابر فراهم آید و ساعت بساعت بارد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، افاویق اللیل، اکثر از شب. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
موضعی است. (از منتهی الارب). یاقوت آرد: افاق و افیق دو موضع در بلاد بنی یربوع نزدیک به الخصی. در آن موضع یکی از جنگهای عرب روی داد که در آن عمر بن الجزور فارس بکر بدست معدان بن قعنب تمیمی بقتل رسید. (از معجم البلدان). رجوع به یوم افاق شود، آب که در ابر فراهم آید و ساعت بساعت بارد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، افاویق اللیل، اکثر از شب. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
جمع واژۀ فی ٔ، بمعنی سایۀ زوال که بعد از گشتن آفتاب باشد. و غنیمت و غیره. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). سایه ها. اظلال. (یادداشت مؤلف) : و ینبت فی رؤس جبال الشامخه و فی الافیاء. (ابن البیطار ذیل کلمه جنطیان). و رجوع به فی ٔ شود
جَمعِ واژۀ فَی ٔ، بمعنی سایۀ زوال که بعد از گشتن آفتاب باشد. و غنیمت و غیره. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). سایه ها. اظلال. (یادداشت مؤلف) : و ینبت فی رؤس جبال الشامخه و فی الافیاء. (ابن البیطار ذیل کلمه جنطیان). و رجوع به فی ٔ شود