جدول جو
جدول جو

معنی افلاط - جستجوی لغت در جدول جو

افلاط(اِ)
ناگاه گرفتن.
لغت نامه دهخدا
افلاط
ناگاه گرفتن، رهاییدن
تصویری از افلاط
تصویر افلاط
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از افلاس
تصویر افلاس
بی چیز شدن، نادار شدن، تنگدستی، بینوایی، در علم حقوق ورشکستگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اغلاط
تصویر اغلاط
غلط ها، سهوها، خطاها، اشتباه ها، خطا کردن ها، جمع واژۀ غلط
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افراط
تصویر افراط
از حد درگذشتن، از حد و اندازه تجاوز کردن، زیاده روی کردن، زیاده روی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخلاط
تصویر اخلاط
خلط ها، در طب قدیم عناصر چهارگانۀ بدن شامل سودا، صفرا، بلغم و خون، جمع واژۀ خلط
اخلاط اربعه: در طب قدیم چهار خلط خون، صفرا، سودا و بلغم، اخلاط چهارگانه
اخلاط چهارگانه: در طب قدیم چهار خلط خون، صفرا، سودا و بلغم، اخلاط اربعه
اخلاط ردیه: در طب قدیم رطوبت های فاسد و گندیدۀ بدن
اخلاط قوم: کسانی که از قوم نباشند و در آن داخل شده باشند، گروه آمیخته از هر گونه مردم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افلاک
تصویر افلاک
فلک ها، آسمان ها، جمع واژۀ فلک
فرهنگ فارسی عمید
مقل ازرق است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از افراط
تصویر افراط
از حد درگذرانیدن، زیاده روی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از املاط
تصویر املاط
جمع ملط، بدنهادن دست کجان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع غلط، نادرست ها لغزه ها (لغزه خطا) (ذبیح بهروز درفرهنگ کوچک این واژه را پارسی و درست آن را غلت دانسته شاید از غلتیدن) نادرست گری به لغزش انداختن دشگیری جمع غلط خطاها اشتباهها، جمع غلط، غلط ها، به غلط انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افلاح
تصویر افلاح
پیروزی، رستگاری، آشکاراندن، رهاندن، کند و کاو زمین
فرهنگ لغت هوشیار
بی چیزی ورشکستگی ناداری بی چیز شدن نادار گشتن، بی چیزی ناداری تنگدستی، ور شکستگی. گدا و بینوا شدن، ورشکسته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع فلک، گردون ها چرخ ها سپهرها جمع فلک چرخها سپهرها آسمانها، یکی از فنون کشتی در خاک از سلسله (کنده ها)، ج فلک، چرخ گردون، سپهرها، آسمانها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افلاج
تصویر افلاج
جمع فلج
فرهنگ لغت هوشیار
جمع خلط، خل ها (خل خلط) درپزشکی باستانی باور داشتند آدمیان به چهار خلند: خل خونی خل ویشی (ویش صفرا) خل سیاباهی (سوداء) و خل درمی (درم بلغم پهلوی)، کنش ها، داروهای خوشبو جمع خلط، داروهای خوشبو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احلاط
تصویر احلاط
ستیهیدن خشمیدن، شتابیدن، خشماندن، ماندگاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افلاس
تصویر افلاس
((اِ))
ورشکست شدن، بی چیزی، تنگدستی، ورشکستگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افراط
تصویر افراط
((اِ))
از حد درگذشتن، زیاده روی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اغلاط
تصویر اغلاط
جمع غلط، غلط ها، اشتباها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افلاک
تصویر افلاک
جمع فلک، چرخ ها، سپهرها، آسمان ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخلاط
تصویر اخلاط
جمع خلط، چیزهای درهم آمیخته، در طب قدیم صفرا وخون و بلغم و سودا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افراط
تصویر افراط
زیاده روی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افراط
تصویر افراط
Extravagance, Immoderacy, Intemperance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از افراط
تصویر افراط
extravagance, immodération, intempérance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از افراط
تصویر افراط
расточительство , чрезмерность , неумеренность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از افراط
تصویر افراط
Extravaganz, Maßlosigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از افراط
تصویر افراط
розкіш , надмірність , нестриманість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از افراط
تصویر افراط
ekstrawagancja, nieumiarkowanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از افراط
تصویر افراط
奢侈 , 无节制 , 过度
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از افراط
تصویر افراط
extravagância, imoderância, intemperança
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از افراط
تصویر افراط
stravaganza, immoderazione, intemperanza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از افراط
تصویر افراط
extravagancia, desmesura, intemperancia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از افراط
تصویر افراط
extravagantie, overdrijving, onmatigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از افراط
تصویر افراط
ความฟุ่มเฟือย , ความมากเกินไป , การขาดความพอประมาณ
دیکشنری فارسی به تایلندی