جدول جو
جدول جو

معنی افرخشی - جستجوی لغت در جدول جو

افرخشی
(اَ رَ)
احمد بن محمد بن اسماعیل بن اسحاق بن ابراهیم بخاری، رئیس و پیشوای علمای معروف به اسماعیلی بود. وی در سن هشتاد وچهارسالگی به سال 384 هجری قمری درگذشت. (از لباب الانساب). و رجوع به اسماعیلی شود
لغت نامه دهخدا
افرخشی
(اَ رَ)
نسبت است به افرخش که قریه ای است از قراء بخارا. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نافرخی
تصویر نافرخی
نامبارکی، شومی، نحوست، بدبختی، تیره بختی، برای مثال بیانی که باشد به حجت قوی / ز نافرخی باشد ار نشنوی (نظامی۶ - ۱۰۵۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افرنگی
تصویر افرنگی
فرنگی، از مردم فرنگ، اروپایی، تهیه شده یا نشئت گرفته از اروپا مثلاً نخودفرنگی، گوجه فرنگی، رایج در اروپا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افروشه
تصویر افروشه
آفروشه، حلوایی که با آرد و روغن و عسل یا شیره یا شکر بپزند، حلوا
فرهنگ فارسی عمید
(فَ رَ)
منسوب به فرخشان که از قراء بخاراست. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(فَ رَ)
محمد بن حامد بن احمد فقیه، مکنی به ابی بکر. از ابورجاء محمد بن حمدویه و گروهی دیگر حدیث شنید و ابوعبدالله محمد بن احمد از او روایت کند. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ)
نام دهی بود در چهارفرسنگی بخارا و فرخش مخفف آن است. (از تاریخ بخارا). قریه ای است از قرای بخارا. (لباب الانساب). و رجوع به احوال و اشعار رودکی ص 450 شود
لغت نامه دهخدا
نامیمونی نامبارکی شومی نحوست: که این اختران گر چه فرخ پی اند ز نافخری نیز خالی نیند. (نظامی لغ)، بدبختی تیره بختی: بیانی که باشد به حجت قوی ز نافرخی باشدارنشنوی. (نظامی لغ) مقابل فرخی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتریشی
تصویر اتریشی
منسوب به اتریش از مردم اتریش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افرنجی
تصویر افرنجی
فرنگی اروپایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افرنگی
تصویر افرنگی
منسوب به افرنگ اروپایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطروشی
تصویر اطروشی
سنگینی گوش کری
فرهنگ لغت هوشیار
اتریشی مردم اتریش کالای ساخت اتریش منسوب به اطریش (اتریش)، ساخته اطریش، از مردم اطریش اهل اطریش
فرهنگ لغت هوشیار
((اَ ش ِ))
حلوایی که از آرد و عسل و روغن یا از زرده تخم مرغ و شیره و شکر می سازند، آفروشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افرادی
تصویر افرادی
کسانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
Extreme, Extremist, Hyperbolic, Inordinate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
extrême, extrémiste, hyperbolique, démesuré
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
aşırı, aşırıcı, abartılı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
극단적인 , 극단주의자 , 과장된 , 과도한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
極端の , 極端主義者 , 誇張的 , 過度な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
קיצוני , היפרבולי , מופרז
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
अतिवादी , चरमपंथी , अतिशयोक्ति , अति
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
ekstrem, ekstremis, hiperbolik, berlebihan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
รุนแรง , ผู้สุดโต่ง , เกินจริง , มากเกินไป
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
экстремальный , экстремист , гиперболический , чрезмерный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
extreem, extremist, hyperbolisch, buitensporig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
extremo, extremista, hiperbólico, desmesurado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
estremo, estremista, iperbolico, eccessivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
extremo, extremista, hiperbólico, desmesurado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
极端的 , 极端分子 , 夸张的 , 过度的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
ekstremalny, ekstremista, hiperboliczny, nadmierny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
екстремальний , екстреміст , гіперболічний , надмірний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
extrem, Extremist, hyperbolisch, übermäßig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
kali, mfuasi wa siasa kali, kupindua, kupita kiasi
دیکشنری فارسی به سواحیلی