جدول جو
جدول جو

معنی افداغ - جستجوی لغت در جدول جو

افداغ
(اَ)
خرمابنی است در کوه قطن. و نام آبی است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اصداغ
تصویر اصداغ
صدغ ها، شقیقه ها، موهای پیچ خوردۀ کنار پیشانی، جمع واژۀ صدغ
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
تننده افتادن در آوند و خنور. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تندا یعنی عنکبوت افتادن در آوند و خنور. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
اسب را در چراگاه فراگذاشتن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
از خشکی نرم و فروهشته شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، روان شدن چیزی. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). فرودویدن. تفصد. (تاج المصادر بیهقی). و رجوع به افصاد شود
لغت نامه دهخدا
(اَ ثَ)
رقصانیدن پسر خود را، شکافتن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). قطع کردن و شکافتن چیزی را بصلاح یا بفساد. و عن الکسائی: افریت الادیم قطعته علی جهه الاصلاح. یقال: قد افریت و مافریت، ای افسدت و مااصلحت. (از اقرب الموارد). بریدن و شکافتن یا تباهی کردن. (المصادر زوزنی). بریدن ادیم بر وجه افساد و شکافتن. (تاج المصادر بیهقی) ، نکوهیدن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ملامت کردن. (از اقرب الموارد) ، بریدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). یقال:افریت الاوداج. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، کفانیدن گرگ شکم گوسفند را، بریدن پوست را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
گران ودشوار یافتن کار را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
سست گردیدن.
لغت نامه دهخدا
(اِ)
کم خیر گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، مشروبات مبرد. (ناظم الاطباء). توسعاً هر نوع شربت که برای خنک شدن یا فروبردن طعام خورند. شربتی که از آب لیمو یا نارنج یا شکر و یا قند کنند برای نشاندن حرارت معده بتابستان و جز آن. شربتهای چاشنی دار، آبی که از نباتات آبدار با کوفتن گیرند و نپزند بلکه در آفتاب بقوام آرند. افشرج، شربت که از آب قند تنها کنند، رب. (یادداشت مؤلف). افشرج. رجوع به افشرج شود
لغت نامه دهخدا
درختی است که شباهت بدرخت انجیر دارد بلکه میتوان گفت که نوعی از انجیر که بسیار بزرگ و بلندشاخه و پرسایه میباشد. در قدیم الایام در دشت اردن بسیار بود لکن فعلاً از آن درخت در آنجا بجز معدودی در نزدیکی اریحا وجود ندارد و متقدمین در فراهم کردن ثمر آن بسیار اقدام مینمودند. سختی و سنگینی چوبش معروف است و برای بنای خانه ها در کار بوده و از سرو ارزانتر بود و بعضی از تابوت های مصریان را که از این چوب بوده در این ایام یافته اند که با وجودی که مدت 3000 سال است ساخته شده همانا بحالت اصلی و اولی خود باقی میباشد
لغت نامه دهخدا
(اِثْ ثِ)
جامه را رنگ سرخ سیر کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). سیر رنگ کردن. (تاج المصادر بیهقی).
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ فدن
لغت نامه دهخدا
(اِ)
ریختن. (منتهی الارب) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی) (تاج المصادر بیهقی) (تفلیسی). تهی کردن. خالی کردن. فروریختن. بریختن. (یادداشت دهخدا). ریختن آب. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ سدغ
لغت نامه دهخدا
(کَ هََ وَ)
گلناک شدن زمین. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ صدغ. (دهار) (منتهی الارب). جمع واژۀ صدغ، بمعنی مابین چشم و گوش مردم. و موی پیچیده بر صدغ فروهشته. (آنندراج). بناگوشها. موهای بناگوش و میان چشمهاو گوشها و موها که بر این مواضع باشند. جمع واژۀ صدغ، بمعنی میان چشم و گوش و موی پیچیده بر این جایگاه. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). و رجوع به صدغ شود
لغت نامه دهخدا
(اِ نَ)
تباه کردن، یقال: اندغ به. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(فَ فِ)
نام یکی از دهستانهای ششگانه بخش مرکزی شهرستان لار. حدود و مشخصات آن به قرار زیر است: از شمال ارتفاعات بالنگستان و دهستان ارد، از جنوب و باختر دهستان بیرم و کوه گاوبست، از خاور دهستانهای صحرای باغ و حومه. این دهستان در باختر بخش واقع گردیده، هوای آن گرم است و آب مشروب آن از چشمه و قنات و باران تأمین میشود. زراعت آن اغلب دیمی است. محصولاتش غلات، خرما، پنبه، کنجد، تنباکو و لبنیات است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. صنایع دستی مردم گلیم بافی است. از چهار آبادی دیده بان، فداغ، خلیلی، لب اشکن تشکیل شده و دارای 2200 تن سکنه است. ساکنین اغلب از طایفۀ قریش هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ارداغ
تصویر ارداغ
گلناکی گلناک شدن زمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افدا
تصویر افدا
تنومند شدن، پذیرفتن سربها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصداغ
تصویر اصداغ
بنا گوشها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصداغ
تصویر اصداغ
جمع صدغ، بناگوش ها، زلف ها، پیچه ها
فرهنگ فارسی معین