- افتکاک
- از هم جدا گردیدن، از گرو در آوردن، از گرو بدر آوردن گروی
معنی افتکاک - جستجوی لغت در جدول جو
- افتکاک ((اِ تِ))
- از هم جدا کردن، از گرو به در آوردن گروی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باهم خراشیدن با هم مالیدن به هم مالیدن
کرشدن گوش سنگینی
گزافیدن
خراشیدن، خاریدن، ساییدن، اصطکاک، خود را به چیزی مالیدن
گشتن خواهی
تازه یابی، نوبرخوردن، دخترکی برداشتن، پسرزاییدن: بار نخست در بامداد رفتن پگاه بر خاستن، نو آوردن امربکر و بی سابقه پدید کردن، نو آوردگی اختراع: قوه ابتکار
دروغ گفتن، بریده شدن سخن گفتن بی اندیشه، بردن آبرو، دورشدن
لو یشه بندی (لویشه چوب و ریسمانی که به دهان چارپایان بندند، استوار شدن
دشوارشدن، آموختن زبان پارسی پس از زبان تازی
گران فروختن، انبار کردن
لنگ بستن
بند فروهشتگی بندسستی
بر هم نشستن، انبوهی
برف نشستن
نگونسازی افتادن برآمدن پستان
بر کمان بودن، ایستاشدن (ایستا ثابت)، برجستن سرخرگ ثابت شدن، یا ارتکاز برقوس. گوشه کمال بر زمین نهاده بر آن تکیه کردن (برای برخواستن) بر کمان تکیه کردن کمان را بر زمین فرو برده ایستادن، یا ارتکاز عرق. بر جستن رگ پریدن رگ
گناه و معصیت کردن
در هم شدن امور
نزاریدن دام لاغر شدن دام
ظرفی که در آن چای میاشامند، پیاله
بی مایه یافتن ناپسند یافتن سست یافتن
روفان خواستن روفانیدن (روفانیدن مسواک کردن) دندان شستن
شمشیر ها را بیکدیگر زدن، زانو به زانو زدن از سستی و ناتوانی در رفتن، نیروئی که در اثر مالیده شدن سطوح اجسام به یکدیگرپدید میاید و باز دارنده حرکت است به هم خوردن به هم ساییدن چکمان سایش به هم وا کوفتن مالش بهم خوردن بهم رسیدن بهم ساییدن، مالش حرکت دو جسم روی یکدیگر، جمع اصطکاکات
به هم در شدن به هم آمیختن، انبوهیدن، دامه دامه شدن (دامه شبکه) بهم در شدن بهم پیوستن در آمیختن شبکه شبکه شدن
مشتبه شدن
نیک بارانی باران نیک، پرشیری، کرک برآوردن، سختی سرما یا گرما
شریک شدن، با هم در کاری شرکت کردن، با یکدیگر انباز شدن، همبازی، همدستی همی همباگی هنبازی انباز شدن انبازی کردن شرکت کردن شریک شدن، انبازی شرکت، آنست که شاعر با آوردن الفاظی که معانی مشترک داشته باشند مطلبی را القا کند که اندیشه شنونده متوجه معنی غیر مقصود گردد و سپس شاعر در صدد توضیح بر آید. یا اشتراک روز نامه یا مجله. جزو خریداران مرتب روزنامه یا مجله در آمدن آبونه شدن،جمع اشتراکات
نوآوری، نوآوردگی
سایش، مالش
انبازش
سربلندی، بالندگی، ناییدن
گشایش