قهر کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). یقال: ماافتثوا (مجهولاً) ، ماقهروا ولاذللوا. (اقرب الموارد) ، دادن زن مالی را بشوی خود تا رهایی یابد با طلاق گرفتن. (از اقرب الموارد). دادن مالی بشوی طلاق را. (یادداشت مؤلف) ، تحامی کردن و انزوا گزیدن از چیزی. یقال: افتدی منه بکذا، تحاماه و انزوی عنه. (از اقرب الموارد)
قهر کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). یقال: ماافتثوا (مجهولاً) ، ماقهروا ولاذللوا. (اقرب الموارد) ، دادن زن مالی را بشوی خود تا رهایی یابد با طلاق گرفتن. (از اقرب الموارد). دادن مالی بشوی طلاق را. (یادداشت مؤلف) ، تحامی کردن و انزوا گزیدن از چیزی. یقال: افتدی منه بکذا، تحاماه و انزوی عنه. (از اقرب الموارد)