- افتتاح
- گشایش
معنی افتتاح - جستجوی لغت در جدول جو
- افتتاح
- گشادن، باز کردن
- افتتاح
- گشودن، باز کردن، آغاز کردن، شروع به کار مؤسسه یا کارخانه یا مدرسه و امثال آن
- افتتاح ((اِ تِ))
- گشودن، باز کردن، آغاز کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گشایشیک
رسوایی
فتنه کردن
جست و جو
رسوا شدن، رسوائی
سرور و شادمانی کردن
رسوا شدن، بی آبرو شدن، رسوایی
در فتنه افتادن، در فتنه انداختن، فتنه انگیختن
باز کردن گشودن
باز کرد
ویران کردن
ورزیدن
دول بریدن خروسه بری
خاتمه دادن
رنگ پریدگی بیم زدگی، ربودن، خود داری، فروتنی
بهره ستانی (در بازرگانی) بهره خوری سود گرفتن
شادمانی شاد شدن، آسایش یافتن
تلو تلو خوردن، گردنکشی
پوزش خواهی
چکیدن تراویدن
گشاده خواهی (پانزدهم ماه رجب تازی را روز استفتاح گویند و برآنند که در آن روز درهای آسمان به روی خدایخانه گشوده است)، کیش پرسی پاسخ جویی برای پرسه های دینی ، آغازیدن، پیروزی خواستن نصرت خواستن فیروزی جستن، گشادگی خواستن فتوح خواستن گشایش طلبیدن، یار خواستن یاری خواستن، آغازیدن ابتدا کردن، خواستار رفع دشواری از کاری شدن خواستن حل مشکلی که در قرآن باشد، یا روز استفتاح روز پانزدهم ماه رجب که میگویند در آن روز درهای آسمان یا درهای کعبه باز است
پنهان کردن چیزی
پایان
سربلندی، بالندگی، ناییدن
به راه دشوار رفتن، به کاری دیگر پرداختن، از بدی به نیکی بازگشتن، میانه روی
نازیدن، بالیدن، فخر کردن
خرو پف کردن
بازکاوی
بی مقدمه و بی اندیشه سخن گفتن