افتتاح افتتاح گشودن، باز کردن، آغاز کردن، شروع به کار مؤسسه یا کارخانه یا مدرسه و امثال آن فرهنگ فارسی عمید
افتتاح افتتاح گشادن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از منتخب بنقل غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). مقابل بستن. (از اقرب الموارد). باز کردن. (یادداشت مؤلف) : و هم بر این نمط افتتاح کرده شود. (کلیله و دمنه). لغت نامه دهخدا
افتتاح افتتاح باز کردن، بازگشایی، گشادن، گشایش، وا کردن، واگشاییمتضاد: انسداد فرهنگ واژه مترادف متضاد