- افاقت (اِتْ تِ)
بهوش بازآمدن. (از منتخب بنقل غیاث اللغات). افاقه. رجوع به این کلمه شود: بخنکی آبی که بر روی من زدند افاقت یافتم. (ترجمه تاریخ یمینی ص 298). مستی حماقت را افاقت نیست. (مرزبان نامه). و مستی بدان سبب اختیار می کنیم مگر از غلوای آن در دل ساعتی افاقتی یابم. (جهانگشای جوینی). و از سکرت جهالت افاقتی یابند. (جهانگشای جوینی)
