معنی اذاقت - فرهنگ فارسی معین
معنی اذاقت
اذاقت((اِ قَ))
چشانیدن، چیزی آزمودن، مکافات امری را نمودن
تصویر اذاقت
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اذاقت
اذاقت
اذاقت
چشانیدن چشاندن، به امتحان دادن چیزی را، مکافات امری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
اراقت
اراقت
ریختن آبگونه ریختن، شاشیدن ریختن ریختن مایع (آب و آنچه بدان ماند)، بول کردن شاشیدن، یا اراقت دماء. سفک دماء ریختن خون
فرهنگ لغت هوشیار
اذالت
اذالت
صاحب دامان گردانیدن فروهشتن دامان و جز آن، زیاد کردن ساکنی بر وتد آخر جزو و آن در مستفعلن مستفعن باشد، یا اذالت کسی. خوار و سبک داشتن او را و پروای وی نکردن خوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
افاقت
افاقت
بهبود یافتن، رو بصحبت نهادن بیمار، روی بخوبی خوشی آوردن، بهوش آمدن، بهبود، گشایش
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.