- افاعی
افعی ها، نوعی مار بزرگ قوی و زهردار دارای سر پهن و گردن باریک به رنگ سیاه مایل به زردی یا سرخی که انواع گوناگون دارد، مارهای بزرگ، جمع واژۀ افعی
معنی افاعی - جستجوی لغت در جدول جو
- افاعی (اَ)
جمع واژۀ افعی ̍. مارهای زهرناک. (از آنندراج) (از منتخب بنقل غیاث اللغات). ج افعی، بمعنی مار ناپاک. (از اقرب الموارد). افاع. (از اقرب الموارد).
- افاعی (اَ)
وادیی است نزدیک به دریای قلزم از اراضی مصر. نام این در روایات آمده است. (از معجم البلدان)
- افاعی
جمع افعی، گرزه ماران شپاکان جمع افعی افعیها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در علم عروض ارکان و اجزای اوزان شعر (فعولن، مفاعیلن، مستفعلن و فاعلاتن) که بقیۀ اجزا از این ها گرفته می شود، فعل
(اَ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ افعال، جج فعل، یعنی کار و آن کنایه است از عمل آدمی. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). تقول: ان الرشی تفعل الافاعیل. (اقرب الموارد).
(اُ یَ)
لغت نامه دهخدا
رودباری است به منی. (منتهی الارب). وادی است از منی بدان جا آب جریان می یابد. و حازمی آن را در راه مکه از طریق کوفه، آورده است. (از معجم البلدان)
جمع افعال، پویه ها جمع افعال جمع الجمع. فعل فعلها کنشها کردارها. یا افاعیل عروضی. ارکان عروضی
دفاعی
