اکواتر. از کشورهای امریکای جنوبی که 472600هزار گز مربع وسعت و 3890000تن جمعیت دارد. زبان مردم آنجا اسپانیایی و حکومت آن جمهوری می باشد. پایتخت آن کیتو است. محصولات: کاکائو، برنج، نیشکر، پنبه، توتون. (فرهنگ فارسی معین)
اکواتر. از کشورهای امریکای جنوبی که 472600هزار گز مربع وسعت و 3890000تن جمعیت دارد. زبان مردم آنجا اسپانیایی و حکومت آن جمهوری می باشد. پایتخت آن کیتو است. محصولات: کاکائو، برنج، نیشکر، پنبه، توتون. (فرهنگ فارسی معین)
حلوائی. حلوافروش. قنّاد. (آنندراج) : دانی حدیث آن زن حلواگر گدای گفتا چنین کنی بمکافا چنان خوری. خاقانی. سخت زیبا لیک هم یک چیز هست کآن ستیره دختر حلواگرست. مولوی. حشو انجیر چو حلواگر صانع که همی حب خشخاش کند در عسل شهد بکار. سعدی. آن شکرریز لب شیرین مه حلواگرست گویی آن مه را دهان تنگ، تنگ شکر است. سیفی. - حلواگرانه، مانند حلواگر. بسان حلواپز: آن جامۀ حلواگرانه از من بیرون کرد. (اسرارالتوحید ص 54)
حلوائی. حلوافروش. قنّاد. (آنندراج) : دانی حدیث آن زن حلواگر گدای گفتا چنین کنی بمکافا چنان خوری. خاقانی. سخت زیبا لیک هم یک چیز هست کآن ستیره دختر حلواگرست. مولوی. حشو انجیر چو حلواگر صانع که همی حب خشخاش کند در عسل شهد بکار. سعدی. آن شکرریز لب شیرین مه حلواگرست گویی آن مه را دهان تنگ، تنگ شکر است. سیفی. - حلواگرانه، مانند حلواگر. بسان حلواپز: آن جامۀ حلواگرانه از من بیرون کرد. (اسرارالتوحید ص 54)
جمع واژۀ غار، یعنی سمج که در کوه باشد یا جای نشیب در آن یا هر زمین پست هموار یا سوراخ زمین و کوه بزرگ که در آن جانور وحشی جای گیرد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). غیران. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
جَمعِ واژۀ غار، یعنی سمج که در کوه باشد یا جای نشیب در آن یا هر زمین پست هموار یا سوراخ زمین و کوه بزرگ که در آن جانور وحشی جای گیرد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). غیران. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).