- اغص
- پرتر، مملوتر
معنی اغص - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گاو دم سپید
نافرخنده، کل
ویژه تر گزیده تر خاص تر مخصوص تر ویژه تر گزیده تر. خالص کردن ویژه کردن ویژه داشتن بی آمیغ گردانیدن، دوستی خالص داشتن خلوص نیت داشتن عقیده پاک داشتن ارادت صادق داشتن، آن است که سالک در عمل خود شاهدی جز خدا نطلبد. فضیل بن عیاض گفته: (ترک عملی بخاطر مردم (ریا) و بجاآوردن بخاطرآنان (شرک) است و (اخص) خص یافتن ازین دو است. توضیح فرق اخص و صدق. صدق اصل است و خص فرع و تابع آن، اخص پس از دخول در عمل شروع میشود. یا طبق اخص. پاکی نیت و ارادت صادقانه: (هر چه داشت در طبق اخص نهاد و به وی تقدیم کرد) یعنی با کمال خلوص نیت و دلبستگی صادقانه هر چه داشت در اختیار او گذاشت. یا اخص عمل. پاکدلی در کار. یا کلمه اخص. اله االله
مردی که از بینی سخن گوید
تنگ پیشانی ابریکسره
باریکشانه چسبیده دندان
درد شکم، پیچش روده
خاص تر، ویژه تر، گزیده تر، ویژه، گزیده
یمن، شگون، فال نیک، خیر و برکت، عزم سفر
کسی که لقمه در گلویش گیر کند و نتواند نفس بکشد، پر، انبوه، مکان پر از مردم، مرد مفلس
گلو گرفته، پر انباشته ممتلی پر انباشته: مجلس غاص باهلش بود
درد اندرونه درد شکم درد روده های باریک درد شکم و روده ها
اسب پیشانی سفید
جمع غصن، نوشاخه ها ستاکها ساغ ها جمع غصن شاخه ها ستاکها
اندوهاندن، گلو گیری، تنگ کردن
غصن ها، شاخۀ درخت ها، شاخه ها، جمع واژۀ غصن
جمع غصن، شاخه ها
اصل، بن وبیخ، اساس
ترشه توت از گیاهان
کشکک زانو، گوشت آگنده، آب تنک