- اغباب (اَ)
جمع واژۀ غب، بمعنی زمین پست و ایستادن گاه آب. (آنندراج). جمع واژۀ غب، بمعنی روندۀ از دریا چندان که در دشت دور درآید و زمین پست و ایستادن گاه آب. (منتهی الارب). جمع واژۀ غب، یعنی آنکه بدریا زند چندانکه در خشکی امعان کند و زمین پست. (از اقرب الموارد) ، غافل و بی خبر شدن و بغفلت افتادن. یقال: اغتررت یا رجل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بر غفلت کسی آمدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). یقال: ’اغتره، ای اتاه علی غره منه’. (منتهی الارب). بر غفلت آمدن کسی را: اغتر فلانا، اتاه علی غره. (از اقرب الموارد) ، غفلت کسی را خواستن: اغتر الرجل، طلب غرته ای، غفلته. (از اقرب الموارد)
