جدول جو
جدول جو

معنی اغانی - جستجوی لغت در جدول جو

اغانی
جمع اغنیه، زه سرودها: سرودهایی که همراه با ساز دهنی خوانده میشود جمع اغنیه. سرودها آوازها، سازهایی که بی نفخ دم نوازند (سازهای غیر بادی)
فرهنگ لغت هوشیار
اغانی
جمع اغنیه، سرودها، آوازها، سازهای غیربادی
تصویری از اغانی
تصویر اغانی
فرهنگ فارسی معین
اغانی
اغنیه، سرود، آواز، در موسیقی هر نوع ساز غیربادی، به ویژه ساز زهی
تصویری از اغانی
تصویر اغانی
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ادانی
تصویر ادانی
نزدیکان و فامیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارانی
تصویر ارانی
پنیرمایه مایه پنیر از دانه های گیاهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اذانی
تصویر اذانی
گوش گنده بزرگ گوش بلبله گوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امانی
تصویر امانی
گرویی
فرهنگ واژه فارسی سره
منسوب به افغان و افغانستان. ساخته افغانستان، از مردم افغانستان که معادل 2 ریال ایرانست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امانی
تصویر امانی
گرو، رهن، امانتی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع آنیه تک انا، سبوها آوندها، جمع آنیه، جمع الجمع انا آوندها آبخورها آبدانها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغانی
تصویر تغانی
بی نیازی از هم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صغانی
تصویر صغانی
پارسی تازی گشته چغانی چغانیان منسوب به صغان چغانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امانی
تصویر امانی
امنیّه ها، آرزوها، جمع واژۀ امنیّه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ادانی
تصویر ادانی
نقاط نزدیک مثلاً اقاصی و ادانی، نزدیکان، فرودستان، برای مثال تو آنی که خواهند اجرام گردون / که در مجلس تو بوند از ادانی (عنصری - ۲۸۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افغانی
تصویر افغانی
از مردم افغانستان مثلاً کارگر افغانی، واحد پول افغانستان، تهیه شده در افغانستان، مربوط به افغانستان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امانی
تصویر امانی
مالی یا چیزی که به کسی می سپارند تا از آن نگه داری کند، ودیعه
فرهنگ فارسی عمید
جمع مغنی، جایباش ها چاره ها منسوب به مغان، شرابی که زردشتیان عمل آورده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادانی
تصویر ادانی
((اِ))
نزدیکان، نزدیک ترها، عوام، از طبقات پست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اوانی
تصویر اوانی
جمع آنیه، ججمع اناء، آوندها، آبخورها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امانی
تصویر امانی
((اَ))
امانتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امانی
تصویر امانی
((اَ))
جمع امنیه، آرزوها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مغانی
تصویر مغانی
((مَ))
جمع معنی، منازل، چاره ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مغانی
تصویر مغانی
جمع مغینه، زنان سرود، گوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مغانی
تصویر مغانی
جا، منزل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چغانی
تصویر چغانی
از مردم چغان، برای مثال چغانی و شنگان و ختلان و بلخ / شده روز بر هرکسی تار و تلخ (فردوسی - ۷/۲۷۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اوانی
تصویر اوانی
انا، ظرف، آوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اغنی
تصویر اغنی
بی نیاز، غنی تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غانی
تصویر غانی
بی نیاز توانگر، آوازه خوان سرود گوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغنی
تصویر اغنی
بی نیازتر، توانگرتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غانی
تصویر غانی
سرود گوینده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غانی
تصویر غانی
بی نیاز، توانگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اغانی سرای
تصویر اغانی سرای
سرود خوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چراغانی کردن
تصویر چراغانی کردن
چراغان کردن آذین بستن: (تمام شهر را چراغانی کردند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چراغانی
تصویر چراغانی
جشن، آئین بستن کوی و برزن و شهر و چراغ بسیار روشن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سماع الاغانی
تصویر سماع الاغانی
شنیدن آوازها
فرهنگ لغت هوشیار