جَمعِ واژۀ ادنی. مقابل اقاصی. نزدیکان. نزدیکتران. نزدیکترها: ملک هند اثر نکایات رایات سلطان در اقاصی و ادانی ولایت خویش مشاهدت کرد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 293). از هیبت این دو پادشاه نامدار در اقاصی و ادانی جهان گرگ از تعرض آهو تبری نمود. (ترجمه تاریخ یمینی ص 5). بشارت آن فتوح باقاصی و ادانی رسید. (ترجمه تاریخ یمینی ص 26). و متعلقان و رعایای او از خصومت در اقاصی و ادانی شرق و غرب ازدیگر پادشاهزادگان... (جهانگشای جوینی).
منسوب به اداره وابسته به اداره: کارهای اداری، عضو اداره آنکه در اداره کار میکند کارمند اداره یا امور اداری. قسمتی از امور عمومی است که مربوط به اداره نمودن افراد مردم و اجرا روز مره قوانین است و نشانه آن ارتباط دایم ماء موران دولت با مردم می باشد