- اعکال
- جمع عکل، ناکسان فرومایگان
معنی اعکال - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
واگذاشتن، گردن نهادن کار به کسی گذاشتن وا گذاشتن، اعتماد کردن بر کسی تعویل، تسلیم شدن، یا اتکال بخدا. توکل کردن بخدا
شکل، صورتها، دشواری، سختی کار سخت ودشوار شدن سخت ودشوار شدن
خرده، چالش، دیسه ها، دشواری، ریخت ها
انجام
درشت شدن، برگ آوردن، ستبرشاخگی
جمع عطل، زنان بی زیور، اسبان بی لگام، ستور بی داغ، مردان بی ساز و برگ
ناخوش داشتن، دشوار زادن، درماندگی
سخت شدن چون سخت شدن دندان
جمع عزل، مردان بی زینه (زینه سلاح) بی زینگان
جمع عدل، روزنه ها، مانندها، جمع عدل، دادها دادگری ها
پیشی گرفتن، درگذشتن از، شتابانیدن
بانگیدن، نازیدن نازش، بارنهادن، آزمندیدن، پر فرزندی
جمع عمل، کار و خدمت
بیمار گرداندن علیل کردن بیمار کردن، ناقص و علیل و بیمار کردن
رنگ به رنگ شدن
واژگون کردن
درگذشتن، مردن، مردن، استوار بستن
خرد مند یافتن، به سایه رفتن
ترکی زنخدان
جمع نکل، بندهای سخت دور کردن: از کاری باز داشتن
پوشیده شدن کار و مشتبه گردیدن آن، دشواری، سختی و پیچیدگی کاری یا امری، مسئله، عیب، نقص
ریسمانی که به چهار دست و پای ستور می بستند، پای بند ستور،برای مثال خاطر آرد بس شکال این جا ولیک / بگسلد اشکال را استور نیک (مولوی۱ - ۳۸۸)
ریسمانی که به چهار دست و پای ستور می بستند، پای بند ستور،
به کار بردن، به کار بستن، کار فرمودن
در صرف عربی، معتل کردن، علیل کردن، بیمار کردن
عمل ها، طرز کارها، جراحی ها، عبادت ها، تقلب ها، آهنگ ها، جمع واژۀ عمل
کار خود را به کسی واگذاشتن و به او اعتماد کردن، توکل کردن
شکل ها، مثل ها، مانندها، چهره ها، صورت ها، حالت ها، وضع ها، جمع واژۀ شکل
((اِ تِّ))
فرهنگ فارسی معین
توکل کردن، کار خود را به دیگری واگذاشتن و به او اعتماد کردن، تسلیم شدن، به خدا توکل کردن به خدا
پای بند ستور، شکال
پرخور، شکم باره