- اعوذ
- پناه میبرم (اشاره به: عوذ بالله من الشیطان الرجیم: آن پناهم من که مخلصهات بوذ تو اعوذ آری و من خود آن اعوذ. (مثنوی) یا اعوذ بالله. پناه میبرم به خدا. یا اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. پناه میبرم بخدا از شیطان رانده (هنگام شروع بخواندن کلام الله و ابتدا بکاری بر زبان رانند)، یا اعونذ و الحمدلله. پناه میبرم (بخدا) و سپاس مرخدا یراست: اعوذ والحمد الله می خواندم چنانکه کسی پیش خداوندگار خود نشسته باشد
معنی اعوذ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بنگلدار کسی که در خنده گونه هایش گود شود
مرد یک چشم، شخص تک چشم
سودمندتر، بازگردنده تر
بدخوی، زشت خوی
اندخسیدن پناهیدن پناه گرفتن
پناه بردن، پناه گرفتن
آنچه بلا را دفع می کند، دفع کنندۀ بلا
کسی که یک چشمش نابینا شده باشد، یک چشم، در علم زیست شناسی رودۀ کور، جمع عور و عوران
پنام بسته کماهه دار (پنام کماهه تعویذ) آنکه تعویذ با خود دارد
کج، ناراست، بدخوی
پناه بردن
پناه می برم به خدا
معاذ اللّه، پناه بر خدا، حاشا، هرگز، پرگست، پرگس، برگست، عیاذا بالله