جدول جو
جدول جو

معنی اعوذ - جستجوی لغت در جدول جو

اعوذ
پناه میبرم (اشاره به: عوذ بالله من الشیطان الرجیم: آن پناهم من که مخلصهات بوذ تو اعوذ آری و من خود آن اعوذ. (مثنوی) یا اعوذ بالله. پناه میبرم به خدا. یا اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. پناه میبرم بخدا از شیطان رانده (هنگام شروع بخواندن کلام الله و ابتدا بکاری بر زبان رانند)، یا اعونذ و الحمدلله. پناه میبرم (بخدا) و سپاس مرخدا یراست: اعوذ والحمد الله می خواندم چنانکه کسی پیش خداوندگار خود نشسته باشد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اعوس
تصویر اعوس
بنگلدار کسی که در خنده گونه هایش گود شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعور
تصویر اعور
مرد یک چشم، شخص تک چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعود
تصویر اعود
سودمندتر، بازگردنده تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعوج
تصویر اعوج
بدخوی، زشت خوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعوذ
تصویر تعوذ
اندخسیدن پناهیدن پناه گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعوذ
تصویر تعوذ
پناه بردن، پناه گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معوذ
تصویر معوذ
آنچه بلا را دفع می کند، دفع کنندۀ بلا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعور
تصویر اعور
کسی که یک چشمش نابینا شده باشد، یک چشم، در علم زیست شناسی رودۀ کور، جمع عور و عوران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معوذ
تصویر معوذ
پنام بسته کماهه دار (پنام کماهه تعویذ) آنکه تعویذ با خود دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعور
تصویر اعور
((اَ وَ))
یک چشم، روده کور، روده وسطی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعوج
تصویر اعوج
((اَ وَ))
کج، ناراست، بدخوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معوذ
تصویر معوذ
((مُ عَ وِّ))
آنکه تعویذ با خود دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نعوذ
تصویر نعوذ
((نَ))
پناه می بریم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعوج
تصویر اعوج
کج، ناراست، بدخوی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عوذ
تصویر عوذ
پناه بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعوذ بالله
تصویر اعوذ بالله
پناه می برم به خدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعوذبالله
تصویر اعوذبالله
معاذ اللّه، پناه بر خدا، حاشا، هرگز، پرگست، پرگس، برگست، عیاذا بالله
فرهنگ فارسی عمید