جدول جو
جدول جو

معنی اعماس - جستجوی لغت در جدول جو

اعماس
(اِ تِ)
پنهان کردن و پوشیدن. ناپدید کردن. (آنندراج). ناپدید کردن وپوشیدن چیزی را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). پنهان کردن چیزی را از کسی که او به آن دانا باشد: اعمس الشی ٔ، اخفاه عنه و هو به عالم. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
اعماس
پنهان کردن ناپدید کردن
تصویری از اعماس
تصویر اعماس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از الماس
تصویر الماس
(دخترانه و پسرانه)
نام سنگی قیمتی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اعماق
تصویر اعماق
عمق ها، ژرفاها، گودی ها، شدت ها، عمیق بودن ها، جمع واژۀ عمق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعمال
تصویر اعمال
عمل ها، طرز کارها، جراحی ها، عبادت ها، تقلب ها، آهنگ ها، جمع واژۀ عمل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعمار
تصویر اعمار
عمرها، حیات ها، زندگی ها، کنایه از اشخاص بسیار محبوب و عزیز، جمع واژۀ عمر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الماس
تصویر الماس
سنگی بی رنگ، گران بها، تشکیل شده از کربن خالص، با ضریب شکنندگی بالا و توان پراکندگی زیاد. سخت ترین جسم شناخته شده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعمام
تصویر اعمام
عم ها، برادران پدر، عموها، جمع واژۀ عم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعمال
تصویر اعمال
به کار بردن، به کار بستن، کار فرمودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخماس
تصویر اخماس
خمس ها یک پنجم ها، جمع واژۀ خمس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعماء
تصویر اعماء
نابینا و کور کردن، کوراندن چشم کسی را بستن دید بست کور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایماس
تصویر ایماس
بر ماسیدن پر ماسیدن (دست مالیدن به چیزی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انماس
تصویر انماس
آشوب انگیزی تبه انگیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعکاس
تصویر اعکاس
واژگون کردن
فرهنگ لغت هوشیار
سنگی گرانبها را گویند که عبارت است از کربن خالص متبلور در هندوستان و برزیل و برخی کشورهای دیگر که به شکل کریستال در دکانها به رنگهای مختلف دیده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعماد
تصویر اعماد
ستون نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراس
تصویر اعراس
دامادشدن ویوک گرفتن (ویوک عروس)، همبستری، فرود آمدن، برهم نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخماس
تصویر اخماس
پنج شدن پنج تاشدن پنج تایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعمار
تصویر اعمار
عمر، زندگانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشماس
تصویر اشماس
آفتابناکی رماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارماس
تصویر ارماس
جمع رمس، گو رها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعناس
تصویر اعناس
ورتنیدن (تغییر دادن) پیر دختر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعمام
تصویر اعمام
جمع عم، برادر پدر است، عموها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعمال
تصویر اعمال
جمع عمل، کار و خدمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعماق
تصویر اعماق
جمع عمق، ته چاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخماس
تصویر اخماس
((اِ))
پنج شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخماس
تصویر اخماس
((اَ))
جمع خمس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعمال
تصویر اعمال
((اِ))
به کار بستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعمال
تصویر اعمال
((اِ))
جمع عمل، کارها، کرده ها، شغل ها، پیشه ها، نواحی (حکومتی)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعماق
تصویر اعماق
جمع عمق، تک ها، ته ها، رژف ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعمار
تصویر اعمار
((اِ))
آباد یافتن زمین را، بی نیاز ساختن کسی را، چیزی را مادام العمر به کسی دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعماء
تصویر اعماء
((اِ))
کور کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الماس
تصویر الماس
گرفته شده از یونانی، از سنگ های گرانبها و کمیاب که دارای سختی و درخشندگی خاصی می باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعماق
تصویر اعماق
ژرفاهای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعمال
تصویر اعمال
انجام
فرهنگ واژه فارسی سره