- اعراص
- پراکنیدن، سراسیمگی، جمع عرصه، زیر سراها زمینی ها
معنی اعراص - جستجوی لغت در جدول جو
- اعراص
- عرصه ها، میدان ها، حیاط ها، جای وسیع ها، جمع واژۀ عرصه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیسی آوردن (پیسی برص)
جمع درص، بچه موشان بچه گربگان
اشراق سریش
تازیان
رویگردانی
باختن، فسون نمودن
در نیام کردن سر بند نهادن: بر شیشه
جمع عرق، رگ ها، ریشه ها بیخ ها رگاندن می: رگ دار کردن می اندک آب ریختن در می، به اراک رفتن، ریشه دواندن جمع عرق رگها وریدها، اصلها
جاها و مکانهای مرتفع و بلند، نام یکی از سوره های قرآن مجید
روی گردانیدن از چیزی
جمع عرش، تخت ها اورنگ ها، گرزمان ها
دامادشدن ویوک گرفتن (ویوک عروس)، همبستری، فرود آمدن، برهم نهادن
آشکار کردن، روشن گردانیدن، اصلاح کردن، نیکو ساختن
جمع عرو، کرانه ها، ناکوشندگان
جمع قرص، گرده ها کلیچه ها جمع قرص، قرص گرده ها کلیچه ها قرصها
اعرابی، عرب ها، تازیان
روی برگردانیدن، رخ برتافتن، دوری کردن، پرهیز کردن، پرهیز کردن از چیزی
آشکار و روشن ساختن، فصیح سخن گفتن، درست بیان کردن، کلمۀ عجمی را عربی کردن، حرکات حروف یا کلمات (فتحه، کسره، ضمه، مد و تشدید) که در بالا یا زیر کلمات قرار می گیرد
عرض ها، متاع ها، کالاها، بیماریها، آنچه برای شخص پیش بیاید، چیزی که دوام و بقا نداشته باشد، در فلسفه آنچه قائم به غیر باشد، جمع واژۀ عرض
عرق ها، ریشه ها، اصل و ریشۀ چیزی ها، رگ ها، جمع واژۀ عرق
جمع عرق، رگ ها، کوه های بلند، ریشه های درخت
جمع عرف، مکان های بلند، برزخ، مکانی بین بهشت و جهنم
((اِ))
فرهنگ فارسی معین
شیر پستان زن هنگامی که عصبی یا وحشت زده باشد یا غم و اندوه شدیدی به او دست داده باشد. خوردن شیر اعراض باعث ناخوشی کودک می شود
جمع عرض، آبروها، خواسته ها
روی گردانیدن، برگشتن، نفرت داشتن، نفرت، کراهت
جایی میان دوزخ و بهشت، هفتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۲۰۶ آیه