جدول جو
جدول جو

معنی اعراص - جستجوی لغت در جدول جو

اعراص
پراکنیدن، سراسیمگی، جمع عرصه، زیر سراها زمینی ها
تصویری از اعراص
تصویر اعراص
فرهنگ لغت هوشیار
اعراص
عرصه ها، میدان ها، حیاط ها، جای وسیع ها، جمع واژۀ عرصه
تصویری از اعراص
تصویر اعراص
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ابراص
تصویر ابراص
پیسی آوردن (پیسی برص)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادراص
تصویر ادراص
جمع درص، بچه موشان بچه گربگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشراص
تصویر اشراص
اشراق سریش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراب
تصویر اعراب
تازیان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعراض
تصویر اعراض
رویگردانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعتراص
تصویر اعتراص
باختن، فسون نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعفاص
تصویر اعفاص
در نیام کردن سر بند نهادن: بر شیشه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع عرق، رگ ها، ریشه ها بیخ ها رگاندن می: رگ دار کردن می اندک آب ریختن در می، به اراک رفتن، ریشه دواندن جمع عرق رگها وریدها، اصلها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراف
تصویر اعراف
جاها و مکانهای مرتفع و بلند، نام یکی از سوره های قرآن مجید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراض
تصویر اعراض
روی گردانیدن از چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراش
تصویر اعراش
جمع عرش، تخت ها اورنگ ها، گرزمان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراس
تصویر اعراس
دامادشدن ویوک گرفتن (ویوک عروس)، همبستری، فرود آمدن، برهم نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراب
تصویر اعراب
آشکار کردن، روشن گردانیدن، اصلاح کردن، نیکو ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراء
تصویر اعراء
جمع عرو، کرانه ها، ناکوشندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقراص
تصویر اقراص
جمع قرص، گرده ها کلیچه ها جمع قرص، قرص گرده ها کلیچه ها قرصها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراب
تصویر اعراب
اعرابی، عرب ها، تازیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعراض
تصویر اعراض
روی برگردانیدن، رخ برتافتن، دوری کردن، پرهیز کردن، پرهیز کردن از چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعراب
تصویر اعراب
آشکار و روشن ساختن، فصیح سخن گفتن، درست بیان کردن، کلمۀ عجمی را عربی کردن، حرکات حروف یا کلمات (فتحه، کسره، ضمه، مد و تشدید) که در بالا یا زیر کلمات قرار می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعراض
تصویر اعراض
عرض ها، متاع ها، کالاها، بیماریها، آنچه برای شخص پیش بیاید، چیزی که دوام و بقا نداشته باشد، در فلسفه آنچه قائم به غیر باشد، جمع واژۀ عرض
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعراق
تصویر اعراق
عرق ها، ریشه ها، اصل و ریشۀ چیزی ها، رگ ها، جمع واژۀ عرق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعراق
تصویر اعراق
جمع عرق، رگ ها، کوه های بلند، ریشه های درخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعراف
تصویر اعراف
جمع عرف، مکان های بلند، برزخ، مکانی بین بهشت و جهنم
فرهنگ فارسی معین
((اِ))
شیر پستان زن هنگامی که عصبی یا وحشت زده باشد یا غم و اندوه شدیدی به او دست داده باشد. خوردن شیر اعراض باعث ناخوشی کودک می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعراض
تصویر اعراض
((اَ))
جمع عرض، بیماری ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعراض
تصویر اعراض
جمع عرض، آبروها، خواسته ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعراض
تصویر اعراض
روی گردانیدن، برگشتن، نفرت داشتن، نفرت، کراهت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعراب
تصویر اعراب
((اِ))
درست سخن گفتن، حرکت حرف آخر در کلمات عربی، حرکات حروف در کلمات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعراف
تصویر اعراف
جایی میان دوزخ و بهشت، هفتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۲۰۶ آیه
فرهنگ فارسی عمید