جدول جو
جدول جو

معنی اعتکاد - جستجوی لغت در جدول جو

اعتکاد
(یَ پَ)
لازم گرفتن چیزی را. (آنندراج) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). چیزی را لازم گرفتن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اعتقاد
تصویر اعتقاد
چیزی را باور داشتن، به درستی چیزی ایمان داشتن، عقیده، رای، نظر، عقیده و ایمان به حق بودن دین اسلام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتضاد
تصویر اعتضاد
یاری کردن، مدد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتکاف
تصویر اعتکاف
گوشه نشین شدن، در جایی ماندن، گوشه نشینی برای عبادت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتیاد
تصویر اعتیاد
عادت کردن، خو گرفتن، در پزشکی وابستگی به بعضی مواد، از قبیل تریاک، مرفین، هروئین، حشیش، الکل و مانند آن، به علت مداومت در استعمال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتداد
تصویر اعتداد
متعدد شدن، به شمار آمدن، در شمار آوردن، اعتنا کردن و اهمیت گذاشتن به چیزی، پشت گرمی، اعتماد، عده نگه داشتن، آنچه در تصرف یا مالکیت کسی است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
تکیه کردن، پشت گرمی، وثوق، متکی شدن به کسی و کاری را به او سپردن، واگذاشتن کار به کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتقاد
تصویر اعتقاد
عقیده، باور، پنداشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتضاد
تصویر اعتضاد
بازو دادن یاری دادن یار گرفتن یاری کردن، همراهی یاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتکاب
تصویر اعتکاب
برانگیختن گرد و بر خواستن آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتکاف
تصویر اعتکاف
گوشه نشین شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتکام
تصویر اعتکام
بر هم نشستن: برابرکردن لنگه های بار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
تکیه کردن، به شب سیر کردن، وا گذاشتن کار به کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتیاد
تصویر اعتیاد
خو گرفتن ها، معتاد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتباد
تصویر اعتباد
بنده گرفتن بنده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتداد
تصویر اعتداد
بشمار آوردن، چیزی را اهمیت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتضاد
تصویر اعتضاد
((اِ تِ))
یاری کردن، بازوی کسی را گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتداد
تصویر اعتداد
((اِ تِ))
به حساب آوردن، اعتماد داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
((اِ تِ))
تکیه کردن، برگزیدن، کاری را به کسی واگذاشتن، اطمینان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتقاد
تصویر اعتقاد
((اِ تِ))
باور داشتن، گرویدن به یک دین، باور، گروش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتکاف
تصویر اعتکاف
((اِ تِ))
گوشه نشین شدن، گوشه گیری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتیاد
تصویر اعتیاد
((اِ))
عادت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتیاد
تصویر اعتیاد
بنگش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
استواری، پشتگرمی، باور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعتیاد
تصویر اعتیاد
Addiction
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
Confidence, Trustfulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اعتقاد
تصویر اعتقاد
Credence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اعتیاد
تصویر اعتیاد
зависимость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
уверенность , доверчивость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اعتقاد
تصویر اعتقاد
вера
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اعتیاد
تصویر اعتیاد
Sucht
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
Vertrauen, Vertrauenswürdigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اعتقاد
تصویر اعتقاد
Glaube
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اعتیاد
تصویر اعتیاد
залежність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
впевненість , довірливість
دیکشنری فارسی به اوکراینی