- اعتوار
- دست به دست کردن، به پستاگرفتن (پستا نوبت)
معنی اعتوار - جستجوی لغت در جدول جو
- اعتوار ((اِ))
- دست به دست دادن، به یکدیگر عطا کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
همسایگی کردن همسایه شدن
پایدار، ثابت، متقن، پا برجا، راسخ، متین، محکم، امین
شکایت نمودن، عذر خواستن، پوزش خواستن
پوشنه نهادن (پوشنه جلد معجر) روسری بستن، دستار نهادن، زاییدن پس از نومیدی (یائسگی)
قول واعتماد، اطمینان
ایرمان گرفتن
بگریستن
به یکسو شدن، کناره گزیدن
سر پوشیدن، آهنگیدن، دستار بستن
بر زمین زدن، برتاختن، خاک آلودگی، برخاک افکندن
فشار دادن
سخت گیری تنگ گرفتن، ستمگری زورگویی
اعتماد، قدر، منزلت، آبرو، در علم اقتصاد حق خرید کالا یا استفاده از خدمات بدون پرداخت فوری پول، راستی، درستی، چیزی یا کسی را با دیگری قیاس کردن، چیزی را نیک انگاشتن و شگفتی کردن، عبرت گرفتن، پند گرفتن، در علم اقتصاد مبلغی که در بودجه برای کارهای مشخص درنظر گرفته می شود
فشردن، فشردن انگور یا جامه که آب آن گرفته شود، بیرون آوردن مال از دست کسی به عنوان غرامت یا به جهت دیگر
محکم، پایدار، پابرجا، سخت، برای مثال تا نکنی جای قدم استوار / پای منه در طلب هیچ کار (نظامی۱ - ۷۰)
راست و درست، امین، مورد اعتماد،
در امور نظامی درجه داری که دارای درجه ای بالاتر از گروهبان یکم و پایین تر از ستوان سوم است
استوار داشتن: برقرار داشتن، اطمینان داشتن، باور داشتن، امین شمردن
استوار ساختن (کردن): محکم کردن، تایید کردن
راست و درست، امین، مورد اعتماد،
در امور نظامی درجه داری که دارای درجه ای بالاتر از گروهبان یکم و پایین تر از ستوان سوم است
استوار داشتن: برقرار داشتن، اطمینان داشتن، باور داشتن، امین شمردن
استوار ساختن (کردن): محکم کردن، تایید کردن
عزیز شدن، گرامی شدن، عزت، ارجمندی، عزیز شمردن، گرامی داشتن
عذر خواستن، پوزش
Credibility, Validity
Steadfast
непоколебимый
надежность , действительность
Glaubwürdigkeit, Gültigkeit
standhaft
непохитний
достовірність , дійсність
wiarygodność, ważność
niezłomny
可信度 , 有效性