جدول جو
جدول جو

معنی اعتضاد - جستجوی لغت در جدول جو

اعتضاد
یاری کردن، مدد کردن
تصویری از اعتضاد
تصویر اعتضاد
فرهنگ فارسی عمید
اعتضاد
(رَ دَ/ دِ)
ببازو داشتن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). یقال: اعتضدته اعتضاداً، یعنی ببازوداشتم او را. (منتهی الارب). چیزی را در بازو کردن. (تاج المصادر بیهقی). در بازو داشتن چیزی را. (از اقرب الموارد) ، شکافته و واشدن ابر. (منتهی الارب). شکافته شدن ابر و واگردیدن آن. (ناظم الاطباء). شکافته شدن ابر. (از اقرب الموارد) ، افراط کردن معتذر در عذر خواستن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
اعتضاد
بازو دادن یاری دادن یار گرفتن یاری کردن، همراهی یاری
تصویری از اعتضاد
تصویر اعتضاد
فرهنگ لغت هوشیار
اعتضاد
((اِ تِ))
یاری کردن، بازوی کسی را گرفتن
تصویری از اعتضاد
تصویر اعتضاد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اعتقاد
تصویر اعتقاد
چیزی را باور داشتن، به درستی چیزی ایمان داشتن، عقیده، رای، نظر، عقیده و ایمان به حق بودن دین اسلام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
تکیه کردن، پشت گرمی، وثوق، متکی شدن به کسی و کاری را به او سپردن، واگذاشتن کار به کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتداد
تصویر اعتداد
متعدد شدن، به شمار آمدن، در شمار آوردن، اعتنا کردن و اهمیت گذاشتن به چیزی، پشت گرمی، اعتماد، عده نگه داشتن، آنچه در تصرف یا مالکیت کسی است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتیاد
تصویر اعتیاد
عادت کردن، خو گرفتن، در پزشکی وابستگی به بعضی مواد، از قبیل تریاک، مرفین، هروئین، حشیش، الکل و مانند آن، به علت مداومت در استعمال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتداد
تصویر اعتداد
بشمار آوردن، چیزی را اهمیت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتباد
تصویر اعتباد
بنده گرفتن بنده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتیاد
تصویر اعتیاد
خو گرفتن ها، معتاد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
تکیه کردن، به شب سیر کردن، وا گذاشتن کار به کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتقاد
تصویر اعتقاد
عقیده، باور، پنداشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتقاد
تصویر اعتقاد
((اِ تِ))
باور داشتن، گرویدن به یک دین، باور، گروش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتداد
تصویر اعتداد
((اِ تِ))
به حساب آوردن، اعتماد داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتیاد
تصویر اعتیاد
((اِ))
عادت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
((اِ تِ))
تکیه کردن، برگزیدن، کاری را به کسی واگذاشتن، اطمینان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
استواری، پشتگرمی، باور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعتیاد
تصویر اعتیاد
بنگش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعتیاد
تصویر اعتیاد
Addiction
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
Confidence, Trustfulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اعتقاد
تصویر اعتقاد
Credence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
впевненість , довірливість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اعتقاد
تصویر اعتقاد
wiara
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
pewność, zaufanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اعتیاد
تصویر اعتیاد
uzależnienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اعتقاد
تصویر اعتقاد
віра
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اعتیاد
تصویر اعتیاد
Sucht
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اعتیاد
تصویر اعتیاد
залежність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اعتقاد
تصویر اعتقاد
Glaube
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
Vertrauen, Vertrauenswürdigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اعتقاد
تصویر اعتقاد
вера
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
уверенность , доверчивость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اعتیاد
تصویر اعتیاد
зависимость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اعتیاد
تصویر اعتیاد
成瘾
دیکشنری فارسی به چینی