جدول جو
جدول جو

معنی اعتدا - جستجوی لغت در جدول جو

اعتدا
ستم کردن بیداد کردن
تصویری از اعتدا
تصویر اعتدا
فرهنگ لغت هوشیار
اعتدا
ستم کردن، بیداد کردن
تصویری از اعتدا
تصویر اعتدا
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
میانه روی، ترازینه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
مساوی شدن، میانه حال شدن در کمیت وکیفیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتداد
تصویر اعتداد
بشمار آوردن، چیزی را اهمیت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
دشمنی کردن، دست درازی باز ستانی: بی گواه و بی بهانه ستم کردن، بیداد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتداد
تصویر اعتداد
متعدد شدن، به شمار آمدن، در شمار آوردن، اعتنا کردن و اهمیت گذاشتن به چیزی، پشت گرمی، اعتماد، عده نگه داشتن، آنچه در تصرف یا مالکیت کسی است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
میانه روی، حد وسط گرما و سرما یا خشکی و رطوبت، میانه حال شدن، برابر شدن، راست شدن
اعتدال خریفی: در علم نجوم اول پاییز که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد
اعتدال ربیعی: در علم نجوم اول بهار که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
((اِ تِ))
میانه روی، حد میانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتداد
تصویر اعتداد
((اِ تِ))
به حساب آوردن، اعتماد داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتداء
تصویر اعتداء
((اِ تِ))
ستم کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
Temperance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
умеренность
دیکشنری فارسی به روسی
ความพอประมาณ
دیکشنری فارسی به تایلندی
نوآوری، آغازیدن آغاز نخست دخش فراتم پتیسار شروع و اول هر کار و هر چیز آغاز نخست اول مبدا مقابل انتها پایان، آغاز کردن شروع کردن، عاری کردن لفظ از عوامل لفظی برای اسناد چون: زید منطلق که زید مبتدا و مسندالیه است و منطلق خبر و مسند و عامل در هر دو معنی ابتداست، (شعر) جزو اول از مصراع دوم هر بیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتدا
تصویر ابتدا
سر آغاز، نخست
فرهنگ واژه فارسی سره