- اعتدا
- ستم کردن بیداد کردن
معنی اعتدا - جستجوی لغت در جدول جو
- اعتدا
- ستم کردن، بیداد کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
میانه روی، ترازینه
مساوی شدن، میانه حال شدن در کمیت وکیفیت
بشمار آوردن، چیزی را اهمیت دادن
دشمنی کردن، دست درازی باز ستانی: بی گواه و بی بهانه ستم کردن، بیداد کردن
متعدد شدن، به شمار آمدن، در شمار آوردن، اعتنا کردن و اهمیت گذاشتن به چیزی، پشت گرمی، اعتماد، عده نگه داشتن، آنچه در تصرف یا مالکیت کسی است
میانه روی، حد وسط گرما و سرما یا خشکی و رطوبت، میانه حال شدن، برابر شدن، راست شدن
اعتدال خریفی: در علم نجوم اول پاییز که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد
اعتدال ربیعی: در علم نجوم اول بهار که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد
اعتدال خریفی: در علم نجوم اول پاییز که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد
اعتدال ربیعی: در علم نجوم اول بهار که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد
Temperance
умеренность
Mäßigung
стриманість
umiarkowanie
temperança
temperanza
templanza
tempérance
matigheid
ความพอประมาณ
kesederhanaan
מְתִינוּת
اعتدال
نوآوری، آغازیدن آغاز نخست دخش فراتم پتیسار شروع و اول هر کار و هر چیز آغاز نخست اول مبدا مقابل انتها پایان، آغاز کردن شروع کردن، عاری کردن لفظ از عوامل لفظی برای اسناد چون: زید منطلق که زید مبتدا و مسندالیه است و منطلق خبر و مسند و عامل در هر دو معنی ابتداست، (شعر) جزو اول از مصراع دوم هر بیت
سر آغاز، نخست