نام جزیره ای است در دریای محیط که اجنه در آن ساکنند. ابوالمعانی: ندارد هیچ الفت با کسی آن بدسرشت اما رود با جنیان ساکن شود در کوه اطوارین. (از لسان العجم شعوری ج 1 ص 121)
نام جزیره ای است در دریای محیط که اجنه در آن ساکنند. ابوالمعانی: ندارد هیچ الفت با کسی آن بدسرشت اما رود با جنیان ساکن شود در کوه اطوارین. (از لسان العجم شعوری ج 1 ص 121)
دریاچۀ اشورین، نام دریاچه ایست در سرزمین مکلنبورگ از کشور آلمان که طول آن از شمال بجنوب به 23 هزار گز و عرض میانۀ آن از مشرق بمغرب به 4 هزار گز بالغ میگردد و بوسیلۀ کانالی با دریای بالتیک مربوط میشود و قصبۀ ویسمار در انتهای کانال دیده میشود نام شهر مرکزی و دوک نشین بزرگ مکلن بورگ اشورین در کشور آلمان است که در ساحل غربی دریاچه ای بهمین نام، در 60 هزارگزی جنوب شرقی لوبک واقع است
دریاچۀ اشورین، نام دریاچه ایست در سرزمین مکلنبورگ از کشور آلمان که طول آن از شمال بجنوب به 23 هزار گز و عرض میانۀ آن از مشرق بمغرب به 4 هزار گز بالغ میگردد و بوسیلۀ کانالی با دریای بالتیک مربوط میشود و قصبۀ ویسمار در انتهای کانال دیده میشود نام شهر مرکزی و دوک نشین بزرگ مکلن بورگ اشورین در کشور آلمان است که در ساحل غربی دریاچه ای بهمین نام، در 60 هزارگزی جنوب شرقی لوبک واقع است
به صیغۀ تثنیه، دو ضلعی که در زیر ابط و در بالای اضلاع میباشند، یامرجع دو مرفق. (ناظم الاطباء). دو پهلو که در زیر دوابط و بالای اضلاع قرار دارد. (از اقرب الموارد)
به صیغۀ تثنیه، دو ضلعی که در زیر اِبْط و در بالای اضلاع میباشند، یامرجع دو مرفق. (ناظم الاطباء). دو پهلو که در زیر دواِبْط و بالای اضلاع قرار دارد. (از اقرب الموارد)
گروهی باشند از معتزله. هم اصحاب الاسواری، وافقوا النظّامیه فیما ذهبوا الیه، وزادوا علیهم ان الله لایقدر علی ما اخبر بعدمه او علم عدمه و الانسان قادر علیه. (تعریفات جرجانی). مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: اسواریه گروهی از معتزله اند که از یاران اسواری میباشند و آنان با طایفۀ نظّامیه موافقت دارند و بعلاوۀ معتقدات نظّامیه گویند: حق تعالی بدانچه که به نیستی آن خبر داد، یا به نیستی او علم داشت، دیگر هرگونه توانائی وی نسبت بدان نیستی سلب میگردد، در صورتی که آدمی چنین نیست، زیرا توانائی بنده نسبت بعدم و وجود هر دو صلاحیت دارد و علی السویه باشد. پس چون بر یکی از آندو ضد توانائی داشت بر دیگری نیز توانا خواهد بود. کذا فی شرح المواقف
گروهی باشند از معتزله. هم اصحاب الاسواری، وافقوا النظّامیه فیما ذهبوا الیه، وزادوا علیهم ان الله لایقدر علی ما اخبر بعدمه او علم عدمه و الانسان قادر علیه. (تعریفات جرجانی). مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: اسوارِیه گروهی از معتزله اند که از یاران اسواری میباشند و آنان با طایفۀ نظّامیه موافقت دارند و بعلاوۀ معتقدات نظّامیه گویند: حق تعالی بدانچه که به نیستی آن خبر داد، یا به نیستی او علم داشت، دیگر هرگونه توانائی وی نسبت بدان نیستی سلب میگردد، در صورتی که آدمی چنین نیست، زیرا توانائی بنده نسبت بعدم و وجود هر دو صلاحیت دارد و علی السویه باشد. پس چون بر یکی از آندو ضد توانائی داشت بر دیگری نیز توانا خواهد بود. کذا فی شرح المواقف