- اطبال
- طبل، دهلها
معنی اطبال - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باطل کردن، رد، عزل کردن
آیشت دهی: زمین را یک سال بکارند و سالی چند رها کنند تا نیرو گیرد
جمع جبل، کوه ها به کوه شدن کوه نوردی
آبستن کردن، پژمردگی
لاغرکردن پژ مراندن
خوشه ها پایین کشیدن شلوار فرو گذاشتن پرده، خوشه کردن، بارش باران، ریزش اشک باران باریدن پیاپی باریدن، بسیار سخن بر کسی گفتن، جاری کردن روان ساختن، فرو گذاشتن جامه و پرده و مانند آنها
بیهوده سازی، هیچ سازی، ناچیز کردن
کودکان
درشت شدن، برگ آوردن، ستبرشاخگی
دراز کردن چیزی را
کراسه زدایی (واژه کراسه به تازی رفته و کراسه شده که آرش آن دفتر و نامه است) پاک کردن نوشته
جمع طل، ویرانه ها، لاشه ها جمع طلل. نشانهای سرای جایهای بلند و بر جسته از خانه های خراب، کالبدها
جمع طفل، بچه، نوزادگان
هم عقیده شدن جمعی برای کاری
جمع طبع، مهرها، سرشتها
پختن، بریانیدن: بریان کردن، دیگ برنهادن
جمع طبیب، پزشکان جمع طبیب پزشکان
روی به چیزی آوردن
جمع نبل، تیرها تیر دادن، آموزش تیر اندازی، تیر راستبر گرداندن
طبق ها، پوشش ها، جمع واژۀ طبق
طلل ها، ویرانه ها، جمع واژۀ طلل
رو آوردن دولت، بخت، طالع، روی آوردن، پیش آمدن و روی آوردن به چیزی
بطل ها، شجاعان، دلیران، دلاوران، جمع واژۀ بطل
طفل ها، کودک ها، بچه ها، کوچک ها، جمع واژۀ طفل
پوشاندن، تا کردن، بر هم نهادن، اجماع کردن بر کاری، گرد آمدن و هم رای شدن گروهی برای کاری
جمع طلل، آنچه از عمارت و بنا، برپا مانده باشد