- اضبط
- برابر دست: کسی که با هر دو دست راست و چپ کار کند شیر بیشه
معنی اضبط - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گول، خرد زنخ، کژ زنخ
ماچه کفتار شاخ شکسته
حفظ کننده، نگه دارنده، حاکم، قائد، قوی، نیرومند، باهوش
فراهم آورنده، نگاهدارنده چیزی
زیر بغل خش شکوفه
بایگانی
گرفتن و نگه داشتن، حفظ کردن، محکم کردن، نگه داری، بایگانی، تصرف کردن
ضبط صوت: دستگاهی که با برق یا باتری کار می کند و به وسیلۀ آن اصوات را بر روی نوار ضبط می کنند
ضبط کردن: تصرف کردن، بایگانی کردن، یادداشت کردن، حفظ کردن در ذهن
ضبط و ربط: انتظام، آراستگی، نظم و ترتیب، یادداشت کردن
ضبط صوت: دستگاهی که با برق یا باتری کار می کند و به وسیلۀ آن اصوات را بر روی نوار ضبط می کنند
ضبط کردن: تصرف کردن، بایگانی کردن، یادداشت کردن، حفظ کردن در ذهن
ضبط و ربط: انتظام، آراستگی، نظم و ترتیب، یادداشت کردن
نگاهداشتن چیزی را بهوش، تصرف کردن
Impoundment
арест
Beschlagnahme
конфіскація
konfiskata
apreensão
confisca
confiscación
saisie
inbeslagneming
जब्ती
penyitaan
مصادرةٌ
הַחרָמָה
el koyma
kutaifisha
การอายัด
বাজেয়াপ্তি
ضبطگی