جدول جو
جدول جو

معنی اصاحیب - جستجوی لغت در جدول جو

اصاحیب
(اَ)
جمع واژۀ اصحاب و اصحاب جمع واژۀ صحب و صحب جمع واژۀ صاحب است. (منتهی الارب) (قطر المحیط) (اقرب الموارد). جمع واژۀ اصحاب. یاران. (آنندراج). رجوع به اصحاب شود
لغت نامه دهخدا
اصاحیب
جمع اصحاب، خواستاران یاران
تصویری از اصاحیب
تصویر اصاحیب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اکاذیب
تصویر اکاذیب
کذب ها، دروغ گفتن ها، دروغ ها، جمع واژۀ کذب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ازاحیف
تصویر ازاحیف
زحاف ها، در عروض تغییرات در اصول افاعیل عروضی با افزودن یا کاستن یک یا چند حرف، جمع واژۀ زحاف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسالیب
تصویر اسالیب
اسلوب ها، طرز ها، طریقه ها، شیوه ها، راه و روش ها، جمع واژۀ اسلوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انابیب
تصویر انابیب
انبوب ها، فاصلۀ میان دو بند یا گره نی، جمع واژۀ انبوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعاجیب
تصویر اعاجیب
اعجوبه ها، اشخاص عجیب، شگفت آورها، جمع واژۀ اعجوبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصلاحیه
تصویر اصلاحیه
ادبستان (دارالتادیب)، ویراینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انابیب
تصویر انابیب
جمع انبوب، نیچه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکاذیب
تصویر اکاذیب
خبرهای دروغ، دروغها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکالیب
تصویر اکالیب
جمع کلب، سگان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع اعجوبه، شگفتی زای ها داستان های شگفت جمع اعجوبه آنچه مردم را در تعجب اندازد، جمع عجیب چیزهای شگفت آور و غریب
فرهنگ لغت هوشیار
حرفها وکارهای خنده آور، جمع اضحوکه، شوخی ها خنده دارها جمع اضحوکه چیزهای خنده آور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اباحیه
تصویر اباحیه
جماعت ملحدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصابیع
تصویر اصابیع
جمع اصبع، انگشتان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصاطین
تصویر اصاطین
جمع استوانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصطحاب
تصویر اصطحاب
نگهبانی، گفت و شنود، همیاری همدوستی یار و مصاحب یکدیگر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع زحاف و ازحاف جمع ال، جمع زحف. دور شدن از اصل و فرو افتادن تیر از نشانه، تغییرها و دگرگونیهایی را گویند که آوردن آنها را در اصول بحرها روا میدانند مث تبدیل (مفاعیلن) به (مفاعیل) و (مفاعلن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسالیب
تصویر اسالیب
جمع اسلوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکاذیب
تصویر اکاذیب
جمع اکذوبه، دروغ ها، سخنان واهی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اصطحاب
تصویر اصطحاب
((اِ طِ))
یار و مصاحب یکدیگر شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعاجیب
تصویر اعاجیب
جمع اعجوبه، چیزهای شگفت آور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ازاحیف
تصویر ازاحیف
(( اِ))
جمع زحاف و ازحاف، دور شدن از اصل، تغییرهایی که در ارکان بحور شعر داده می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکاذیب
تصویر اکاذیب
دروغ ها، ژاژه ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اصلاحیه
تصویر اصلاحیه
بازنویسی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکالیب
تصویر اکالیب
سگان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اصلاحیه
تصویر اصلاحیه
Amendment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اصلاحی
تصویر اصلاحی
Corrective
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اصلاحی
تصویر اصلاحی
коррективный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اصلاحیه
تصویر اصلاحیه
поправка
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اصلاحیه
تصویر اصلاحیه
Änderung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اصلاحی
تصویر اصلاحی
korrektiv
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اصلاحیه
تصویر اصلاحیه
поправка
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اصلاحی
تصویر اصلاحی
корективний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اصلاحیه
تصویر اصلاحیه
poprawka
دیکشنری فارسی به لهستانی