- اشکمبک
- معده گاو و گوسفند
معنی اشکمبک - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شکمبه، معدۀ حیوانات علف خوار، اشکنبه، چرینه
اسکنبیل
شکمبه، معدۀ حیوانات علف خوار، اشکمبه، چرینه
اشکلک
چوبی است بمقدار چهار انگشت که وسط آن باریکتر از دو سر وی است و وسط آن طناب بندند و آن برای اتصال دو قطعه خیمه بکار رود، چوبی که لای انگشتان متهمان میگذاشتند و فشار میدادند تا بجرم خود اقرار کنند
گنجه، اشکاف
معده گاو و گوسفند، معده حیوانات خصوصاً حیوانات علفخوار
سقف، هر طبقه از بنا، اشکو، آشکوب
چوبی که برای شکنجه لای انگشتان متهمان می گذاشتند و فشار می دادند تا از درد بی تاب شوند و به جرم خود اقرار کنند، رنج و سختی
اشکلک دادن (کردن): چوب لای انگشتان متهم گذاشتن و فشار دادن تا به جرم خود اقرار کند
اشکلک دادن (کردن): چوب لای انگشتان متهم گذاشتن و فشار دادن تا به جرم خود اقرار کند
معدۀ حیوانات علف خوار، اشکمبه، اشکنبه، چرینه
سقف، هر مرتبه از پوشش خانه، طبقه، اشکو و آشکو هم گویند
((اِ کِ لَ))
فرهنگ فارسی معین
شکنجه، نوعی شکنجه و آن چوبی بوده که لای انگشتان متهمان می گذاشتند و فشار می دادند تا به جرم خود اقرار کنند، چوبی است به مقدار چهار انگشت که وسط آن باریک تر از دو سر وی است، و وسط آن طناب بندند
شکم بطن
شکم، قسمت میانی بدن جانوران که معده، روده ها، کبد و چند عضو دیگر در آن قرار دارد