- اشنع
- زشت تر، قبیح تر
معنی اشنع - جستجوی لغت در جدول جو
- اشنع
- شنیع تر، زشت تر، قبیح تر، ناهنجارتر
- اشنع ((اَ نَ))
- زشت تر، ناهنجارتر، بدتر، قبیح تر، اشنع اعمال
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پریشانموی
گلسنگ، آلگ
شنوا شنونده. نوعی سیگار که بنام شهر اشنو (اشنویه) (آذربایجان) نامیده شده
درختی است از تیره بید که مانند سفیدار است ولی برخلاف آن مستقیم رشد نمیکند و چوبش نیز محکم نیست و مانند آن دارای پوست صاف است اشن خشنگ اره قلمه
دراز گردن
خوشاب دندان دندان مرواری
مرد دراز بالا
دلیر تر، نیرومندتر، شجاعتر، پردلتر، دلاورتر
گرانمایه، گوهر گرانبها
کار تباه، لنگ دست
صانع تر
لنگدست، کار تباه
با عز و ارجمندی، منیع تر، بلندتر، استوارتر، بلند پایه تر
پور نژاده شتر پشت گردن
زشتکاری، تاراج، پارگی جامه
قبیح کننده، زشت کننده
استوارتر، بلندپایه تر
گوهر گران بها، گران مایه
شجاع تر، دلیرتر، پردل تر، دلاورتر
درختی شبیه سپیدار با پوستی تیره رنگ که برای کارهای نجاری و ساختمانی مناسب نیست، اشن
نوعی خزه که در نواحی معتدل، مرطوب و باتلاقی می روید، اشنان
شناوری، شنا، رفتن مسافتی در آب با حرکت دادن دست ها و پاها، اشناب، اشناه، شناو، شناه، آشناب، آشناه، سباحت، آشنا، شنار
زشت شده، سرزنش شده زشت گرداننده، سرزنش کننده بد گفته شده زشت گردانیده بد گوینده زشت گردانیده
گوهر گرانبها، گوهر گرانمایه
شنا، شناوری، آب ورزی، شنا کننده، شناگر
نام تجاری نوعی سیگار که به نام شهر اشنو یا اشنویه (از شهرهای آذربایجان غربی) نامیده شده
قبیح، زشت شده
جامه وارونه، میوه کال ونارس
دشنام دادن، رسوا کردن، خوار داشتن، دست کم گرفتن زشت دیدن، زشت پنداشتن زشت، ریش ریش از پارچه و جامه