- اشطاط
- ستمداوری، بیش از اندازگی، سختکوشی
معنی اشطاط - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خط دار
جمع رطل، نیم من ها
جمع شوط، گشت ها
جمع شطن، درازه ریسمان ها
خوشه بر آوردن، شاخه کردن
آمادن برای فروش، آمادن برای کار، شتابانیدن پیک، آسان کردن، جمع شرط، نشان ها، زبون ترین مردم جمع شرط و شرط علامتها نشانها. یا اشراط صبح. نشانهای بامداد
دورکردن
درآمیختن، دو موی شدن: دورنگ شدن، ریزاندن برگ
ستمداوری
اندیشیدن در خواری، شتاب از ترس
شوط ها، دوره های از اسب دوانی، بارهایی که شخص دور کعبه طواف کند، جمع واژۀ شوط
جمع شوط، دفعه، بار
جمع شرط، نشانه ها
علامت، نشانه
راست بالایی