- اشتعال
- افروخته شدن آتش، افروختن، در افروختن آتش
معنی اشتعال - جستجوی لغت در جدول جو
- اشتعال
- افروزش
- اشتعال ((اِ تِ))
- افروختن، شعله ور شدن، بر افروختگی
- اشتعال
- افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، تلهّب، ضرام، توقّد، گر زدن، التهاب، اضطرام، شعله زدن، گر کشیدن، شعله ور شدن
برافروختگی، کنایه از عصبانیت بسیار شدید
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پرخاشیدن (پرخاش تعرض) آفندیدن (آفند تعرض)، دشنام دادن
احاطه کردن
مشتبه شدن
مشغول شدن، بکاری پرداختن، بکاری سرگرم بودن، اشتغال ورزیدن، بکاری سرگرم شدن، بکاری مشغول شدن
سرگرمی، کارگماری
به کسی دروغ بستن
مشغول شدن به کاری، شغل
بهتان و دروغ بستن به کسی، چیز نو پدید آوردن، از باب های ثلاثی مزید زبان عربی
دربر داشتن، احاطه کردن، فراگرفتن و دربر داشتن
Employment
занятость
Beschäftigung
працевлаштування
zatrudnienie
emprego
occupazione
empleo
emploi
werkgelegenheid
การจ้างงาน
pekerjaan
مصطلحاتٌ
रोजगार
תעסוקה
istihdam