جدول جو
جدول جو

معنی اشام - جستجوی لغت در جدول جو

اشام
شوم تر، نامبارک تر، بدفال تر
تصویری از اشام
تصویر اشام
فرهنگ فارسی عمید
اشام
بشام رفتن. (منتهی الارب). به شام شدن. اشآم
لغت نامه دهخدا
اشام
(اَ)
خوراک بقدر حاجت باشد که به عربی قوت لایموت گویند. (برهان) (هفت قلزم). آشام:
پناه سوی قناعت همی برم زین قوم
که اهل خانه خود را اشام می ندهند.
کمال اسماعیل.
، سایه ها، سیاهی ها که از دور دیده میشود، سیاهی و هیأتی که از دور بنظر آید:
نقد عشق از سرای ارواح است
نه ز اشخاص و شکل و اشباح است.
سنائی.
و از ضرب رماح دوسر، و طعن گرز و شمشیر ارواح از اشباح دوری جسته خاک معرکه با خون دلیران می آمیخت. (روضه الصفا ج 2).
همیشه تا بود افلاک مرکز انجم
همیشه تا بود ارواح قوت اشباح.
؟
، اسماء اشباح. رجوع به شبح شود، مواشی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارشام
تصویر ارشام
(پسرانه)
آرشامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اوام
تصویر اوام
وام، قرض، دین، فام، پام
فرهنگ فارسی عمید
(گُ جَ دَ / دِ)
درآمدن در چیزی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اشاح
تصویر اشاح
گردن آویز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایام
تصویر ایام
جمع یوم، روزگار، روزها، فصلها، مدتی از زمان، اوقات، عصر، مدت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوام
تصویر اوام
قرض و وام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امام
تصویر امام
پیشوا، پیشنماز، پیشرو روبرو، جلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقام
تصویر اقام
بر پاداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشام
تصویر آشام
نوشیدنی، مشروب، شربت جذب مایع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتم
تصویر اشتم
اشتیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشکم
تصویر اشکم
شکم بطن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشمام
تصویر اشمام
بو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشحام
تصویر اشحام
پیه خوراندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشحم
تصویر اشحم
پر پیه تر، گوشت دار تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشخم
تصویر اشخم
دو مویه، جرده ریزه، مرغزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشرم
تصویر اشرم
بینی پخچ کفته بینی پهن بینی لب شکافته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجشام
تصویر اجشام
بایاندن (بایا: تکلیف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشاق
تصویر اشاق
پسر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشال
تصویر اشال
اشک چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشان
تصویر اشان
مخفف ایشان، آنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشیم
تصویر اشیم
خالدار
فرهنگ لغت هوشیار
شورتر (شور شوم نحس نامبارک (واژه ای شور به آرش شوم در واژه ای شوربخت آمده است) مرخشه (هم آوای طبقچه نحس و شوم و نامبارک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازام
تصویر ازام
خشکسال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشاش
تصویر اشاش
شادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابام
تصویر ابام
وام، قرض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احشام
تصویر احشام
نوکران و خدمتکاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسام
تصویر اسام
ملول تر، بستوه آمده تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارشام
تصویر ارشام
درخشیدن آذرخش، مهر کردن خنور، برگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشامت
تصویر اشامت
((اِ مَ))
پراکنده کردن، درآمدن در کاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امام
تصویر امام
پیشوا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ایام
تصویر ایام
روزها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از احشام
تصویر احشام
ستوران، چارپایان
فرهنگ واژه فارسی سره