جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اشام

اشام

اشام
خوراک بقدر حاجت باشد که به عربی قوت لایموت گویند. (برهان) (هفت قلزم). آشام:
پناه سوی قناعت همی برم زین قوم
که اهل خانه خود را اشام می ندهند.
کمال اسماعیل.
، سایه ها، سیاهی ها که از دور دیده میشود، سیاهی و هیأتی که از دور بنظر آید:
نقد عشق از سرای ارواح است
نه ز اشخاص و شکل و اشباح است.
سنائی.
و از ضرب رماح دوسر، و طعن گرز و شمشیر ارواح از اشباح دوری جسته خاک معرکه با خون دلیران می آمیخت. (روضه الصفا ج 2).
همیشه تا بود افلاک مرکز انجم
همیشه تا بود ارواح قوت اشباح.
؟
، اسماء اشباح. رجوع به شبح شود، مواشی
لغت نامه دهخدا

اشئم

اشئم
شورتر (شور شوم نحس نامبارک (واژه ای شور به آرش شوم در واژه ای شوربخت آمده است) مرخشه (هم آوای طبقچه نحس و شوم و نامبارک
فرهنگ لغت هوشیار