- اشاحه
- گیاه رویاندن، پرهیزکردن، پشتکار، رویگردانی
معنی اشاحه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
روا دانستن روایی، آشکار کردن مباح کردن حلال کردن جایز دانستن مقابل تحریم حرام کردن، جواز روایی، عبارتست از نداشتن اعتقاد بوجود تکلیف و روا داشتن ارتکاب محرمات
آسودن، آسایش دادن، گندیدگی بویناکی، هوده رسانی (هوده حق) آسودن بر آسودن، راحت رسانیدن آسایش دادن، حق به حق دار دادن رد کردن حق کسی را
یا ازاحه امر. تمام کردن کار بانجام رسانیدن قضای امر
آگاهی یافتن، ترسیدن، بالاتر بودن
تابع دیار گردانیدن چیزی را، فاش کردن
سوزانیدن، کشتن، به خون آلودن، تباهیدن، پراکندن
شادی
نشان دادن چیزی را
برافراشتن ساختمان، به آوای بلند خواندن بلندخوانی
گیاه رویاندن، پرهیزکردن، پشتکار، رویگردانی
توده مردم، داراک ناروا
گسترش
نمارش، نمار
چیره گری، دادن، زبردستی
زبردستی چیره گری، دادن
نشان دادن چیزی یا کسی با حرکت چشم یا انگشت، با تکان دادن چشم و ابرو یا دست مطلبی را به کسی فهماندن یا به کاری فرمان دادن، سخن مختصر و با ایجاز
فاش کردن، آشکارا کردن، پراکنده ساختن، رواج دادن، فاش و آشکار کردن خبر
مباح کردن، حلال دانستن، جایز شمردن، روا دانستن، مشترک دانستن اموال و املاک
دشمنی پنهان کینه
مشاحه در فارسی بر سر و کول هم زدن: همستیزی کشمکش این واژه در فرهنگ معین مشاجه آمده
شمشیر
((اِ حَ یا حِ))
فرهنگ فارسی معین
آسودن، برآسودن، راحت رسانیدن، آسایش دادن، حق به حق دار دادن، رو کردن حق کسی را
Implication
подразумеваемое
Implikation
підтекст
implikacja
implicação
implicazione
implicación
implication
implicatie
ความหมายแฝง