از ادیان سامی که در حدود سال ۶۱۱ میلادی به وسیلۀ محمدبن عبداللّه، پیامبر این دین، رواج پیدا کرد و کتاب آسمانی آن قرآن است، داخل شدن در صلح و آشتی، داخل شدن در دین اسلام، مسلمان شدن، تسلیم شدن، منقاد شدن، گردن نهادن
از ادیان سامی که در حدود سال ۶۱۱ میلادی به وسیلۀ محمدبن عبداللّه، پیامبر این دین، رواج پیدا کرد و کتاب آسمانی آن قرآن است، داخل شدن در صلح و آشتی، داخل شدن در دین اسلام، مسلمان شدن، تسلیم شدن، منقاد شدن، گردن نهادن
مخفف اسماء عربی: و گر گویی که در معنی نیند اضداد یکدیگر تفاوت از چسان باشد میان صورت و اسما؟ ناصرخسرو. ناموخت خدای ما مر آدم را چون عور و برهنه گشت جز کاسما بررس که چه بود نیک آن اسما منگر بدروغ عامه وغوغا. ناصرخسرو. طویلۀ سخنش سی ّویک جواهر داشت نهادمش ببهای هزارویک اسما. خاقانی. آدمی را او بخویش اسما نمود دیگران را زآدم اسما می گشود. (مثنوی چ علاءالدوله ص 51 س 11). آدمی کو علّم الاسما بگ است با تک چون برق این سگ بی تگ است. مولوی، اسماء بنت یزید، بقول ابن اثیر یکی از صحابیات است و در وقعۀ یرموک حضور داشت و با یک اصله تیر چادر نه تن از دشمنان را مقتول کرد و اوخالۀ معاذ بن جبل صحابیست. (از قاموس الاعلام ترکی)
مخفف اسماء عربی: و گر گویی که در معنی نیند اضداد یکدیگر تفاوت از چسان باشد میان صورت و اسما؟ ناصرخسرو. ناموخت خدای ما مر آدم را چون عور و برهنه گشت جز کاسما بررس که چه بود نیک آن اسما منگر بدروغ عامه وغوغا. ناصرخسرو. طویلۀ سخنش سی ّویک جواهر داشت نهادمش ببهای هزارویک اسما. خاقانی. آدمی را او بخویش اسما نمود دیگران را زآدم اسما می گشود. (مثنوی چ علاءالدوله ص 51 س 11). آدمی کو علّم الاسما بگ است با تک چون برق این سگ بی تگ است. مولوی، اسماء بنت یزید، بقول ابن اثیر یکی از صحابیات است و در وقعۀ یرموک حضور داشت و با یک اصله تیر چادر نُه تن از دشمنان را مقتول کرد و اوخالۀ معاذ بن جبل صحابیست. (از قاموس الاعلام ترکی)
یا عرق اسلم. باسلیق ابطی است. یعنی رگ باسلامت تر و باسلیق ابطی را باسلامت تر از بهر آن گفته اند که اندر زیر آن شریان نیست و اندر زیر باسلیق مادیان شریان است. و نیش رگ زن بخطا بشریان نیاید. (از ذخیرۀ خوارزمشاهی)
یا عِرْق ِ اسلم. باسلیق ابطی است. یعنی رگ باسلامت تر و باسلیق ابطی را باسلامت تر از بهر آن گفته اند که اندر زیر آن شریان نیست و اندر زیر باسلیق مادیان شریان است. و نیش رگ زن بخطا بشریان نیاید. (از ذخیرۀ خوارزمشاهی)
نهری ببصره اسلم بن زرعه را و آنرا معاویه باسلم باقطاع داده بود. و یاقوت گوید این اصطلاحی قدیم است اهل بصره را که چون نهر و قریه ای را بمردی نسبت کنند در آخر اسم وی الف و نونی افزایند چنانکه گویندعبادان بعباد بن الحصین و زیادان منسوب بزیاد و حتی گویند عبداللان منسوب بعبداﷲ است و گویا این نسبت ایرانی باشد زیرا اکثر مردم این قریه ها تاکنون ایرانیانند. (معجم البلدان: اسلمان). و رجوع بجزو 2 چ مصر ص 201 در مادۀ ’بصره’ شود
نهری ببصره اسلم بن زرعه را و آنرا معاویه باسلم باقطاع داده بود. و یاقوت گوید این اصطلاحی قدیم است اهل بصره را که چون نهر و قریه ای را بمردی نسبت کنند در آخر اسم وی الف و نونی افزایند چنانکه گویندعبادان بعباد بن الحصین و زیادان منسوب بزیاد و حتی گویند عبداللان منسوب بعبداﷲ است و گویا این نسبت ایرانی باشد زیرا اکثر مردم این قریه ها تاکنون ایرانیانند. (معجم البلدان: اسلمان). و رجوع بجزو 2 چ مصر ص 201 در مادۀ ’بصره’ شود
پیرعلی بادک. از امرای بزرگ اطراف همدان بود. بگریخت و بشیراز آمد، شاه شجاع او را تربیت کرد و طبل و علم و لشکر و اسباب داد و بشوشتر فرستادو فتح کرد و نوکری اسلام نام را آنجا بنشاند و خود ببغداد رفت. (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 721). و رجوع بتاریخ عصر حافظ تألیف غنی ج 1 ص 305، 308 و 449 شود
پیرعلی بادک. از امرای بزرگ اطراف همدان بود. بگریخت و بشیراز آمد، شاه شجاع او را تربیت کرد و طبل و علم و لشکر و اسباب داد و بشوشتر فرستادو فتح کرد و نوکری اسلام نام را آنجا بنشاند و خود ببغداد رفت. (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 721). و رجوع بتاریخ عصر حافظ تألیف غنی ج 1 ص 305، 308 و 449 شود
نامهای آفریدگار جل جلاله، جمع اسم، نام ها، دانش ها نام نهادن نامگذاری روانه کردن، جمع اسم. نامها، جمع آن اسامی، معارف حقایق علوم. یا اسما اعلام. یا اسما حسنی. اهم نامهای الهی که تعداد آنها را نود و نه دانسته اند. یا اسما خاص
نامهای آفریدگار جل جلاله، جمع اسم، نام ها، دانش ها نام نهادن نامگذاری روانه کردن، جمع اسم. نامها، جمع آن اسامی، معارف حقایق علوم. یا اسما اعلام. یا اسما حسنی. اهم نامهای الهی که تعداد آنها را نود و نه دانسته اند. یا اسما خاص
گردن نهادن، دین پذیرفتن، فرمانبرداری، به آشتی درآمدن، پیشرس خری، نام دینی است که بنیاد گذار و آورنده آن محمد بن عبدالله ص است، آشتی گردن نهادن فرمان بردن، یله کردن فرو گذاردن باز گشتن، پذیرفتن دینی (بطور عموم)، پذیرفتن شریعت محمد بن عبدالله ص، دین محمد بن عبدالله ص. تسلیم شدن، داخل شدن در صلح وآشتی، نام یکی از مذاهب عمده که در 116 میلادی توسط حضرت محمدبنعبدالله (ص) رواج پیدا کرد
گردن نهادن، دین پذیرفتن، فرمانبرداری، به آشتی درآمدن، پیشرس خری، نام دینی است که بنیاد گذار و آورنده آن محمد بن عبدالله ص است، آشتی گردن نهادن فرمان بردن، یله کردن فرو گذاردن باز گشتن، پذیرفتن دینی (بطور عموم)، پذیرفتن شریعت محمد بن عبدالله ص، دین محمد بن عبدالله ص. تسلیم شدن، داخل شدن در صلح وآشتی، نام یکی از مذاهب عمده که در 116 میلادی توسط حضرت محمدبنعبدالله (ص) رواج پیدا کرد