جدول جو
جدول جو

معنی اسلاوس - جستجوی لغت در جدول جو

اسلاوس
یکی از دوستان فاضل و از اشراف نیکوخصال سقراط. (عیون الانباء ج 1 ص 46) ، سخت سرخ، برص زده. (منتهی الارب). اسلع، ناکس. (منتهی الارب). فرومایه، لحم اسلغ، گوشت که زود نپزد. گوشت ناپزا، گوشت ناپخته. (منتهی الارب). گوشتی خام. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اسپلایس
تصویر اسپلایس
اسپلایس (Splice) به فرآیند اتصال دو قطعه فیلم یا ویدئو به یکدیگر اشاره دارد. این فرآیند می تواند به صورت فیزیکی در فیلم های سنتی یا به صورت دیجیتال در نرم افزارهای تدوین مدرن انجام شود. در زیر به توضیحات بیشتری درباره اسپلایس در تدوین می پردازم:
1. اسپلایس در تدوین فیلم سنتی
- فیزیکی : در گذشته، اسپلایس کردن به معنای واقعی کلمه به برش و چسباندن فیزیکی دو قطعه فیلم بود. این کار با استفاده از دستگاه های مخصوصی انجام می شد که به دقت دو سر فیلم را به هم متصل می کردند. استفاده از نوار چسب یا چسب های ویژه فیلم برای این کار رایج بود.
- دستگاه اسپلایسینگ : این دستگاه ها برای برش دقیق و اتصال دو قطعه فیلم استفاده می شدند. برخی از این دستگاه ها قابلیت صیقل دادن لبه های برش داده شده را داشتند تا اتصال بهتر و بدون نقص انجام شود.
2. اسپلایس در تدوین دیجیتال
- نرم افزارهای تدوین : در دنیای دیجیتال، اسپلایس کردن به معنای ترکیب دو یا چند کلیپ ویدئویی در نرم افزارهای تدوین مانند Adobe Premiere Pro، Final Cut Pro، یا Avid Media Composer است. این فرآیند به صورت دیجیتالی انجام می شود و به تدوینگر اجازه می دهد که به دقت بخش های مختلف ویدئو را به هم متصل کند.
- ترانزیشن ها : در اسپلایس دیجیتال، می توان از ترانزیشن ها (Transitions) برای نرم تر کردن تغییرات بین دو کلیپ استفاده کرد. ترانزیشن ها می توانند شامل محو شدن، فید، برش سخت (Hard Cut) و دیگر جلوه های بصری باشند.
- دقیق و انعطاف پذیر : تدوین دیجیتال امکان اعمال تغییرات دقیق تر و آزمایش ترکیب های مختلف را بدون نیاز به تغییرات فیزیکی فراهم می کند. این امر به تدوینگر اجازه می دهد که به راحتی و سریعاً تغییرات را اعمال و مشاهده کند.
3. نکات مهم در اسپلایس کردن
- هماهنگی زمانی : در تدوین، اسپلایس کردن باید به گونه ای انجام شود که هماهنگی زمانی بین صحنه ها حفظ شود. این امر می تواند به بهبود جریان داستان و کاهش تداخلات بصری کمک کند.
- استفاده از جلوه های ویژه : در صورت نیاز، می توان از جلوه های ویژه برای بهتر کردن اتصال دو قطعه ویدئو استفاده کرد. این جلوه ها می توانند شامل تغییرات رنگ، روشنایی و کنتراست باشند.
- صدا : هنگام اسپلایس کردن ویدئو، باید به هماهنگی صدا نیز توجه شود. تغییرات ناگهانی و ناهماهنگی های صوتی می تواند تجربه بیننده را مختل کند.
4. ابزارهای مورد استفاده در اسپلایس دیجیتال
- برش و چسباندن : ابزارهای برش (Cut) و چسباندن (Paste) در نرم افزارهای تدوین برای اسپلایس کردن کلیپ ها استفاده می شوند.
- تایم لاین : تایم لاین (Timeline) اصلی ترین ابزار تدوین است که به تدوینگر اجازه می دهد کلیپ ها را به ترتیب دلخواه مرتب کند و تغییرات لازم را اعمال کند.
- پنل های پیش نمایش : پنل های پیش نمایش به تدوینگر اجازه می دهند که نتیجه نهایی اسپلایس را قبل از ذخیره سازی یا رندرینگ مشاهده کنند و هر گونه اشکالی را برطرف کنند.
در نتیجه، اسپلایس در تدوین یکی از مراحل حیاتی برای خلق یک ویدئوی نهایی است که به درستی داستان را روایت می کند و تجربه بصری و شنیداری مطلوبی را برای بیننده فراهم می آورد.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از اسلامی
تصویر اسلامی
مربوط به اسلام مثلاً معماری اسلامی، مسلمان، متدین، کوشا در رعایت اصول شرع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسلاو
تصویر اسلاو
شاخه ای از اقوام هند و اروپایی، شامل روس ها، لهستانی ها، چک ها، کروات ها و اسلوون ها، زبانی از خانوادۀ زبان های هندواروپایی، از شاخۀ بالتو - اسلاوی، شامل زبان های روسی، اوکراینی، بلغاری و لهستانی
فرهنگ فارسی عمید
عکسی که بر روی صفحۀ شفاف گرفته می شود و در دستگاه پروژکتور بر روی پرده منعکس می گردد
فرهنگ فارسی عمید
(اِ بِ قِ)
از حکمای مهندسین و منجمین. کتاب المطالع (ای الطلوع و الغروب) از اوست و از کتاب اقلیدس نیز مقالۀ چهارم و پنجم را اصلاح کرده است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
دارشیشعان. (تحفۀ حکیم مؤمن) (آنندراج) (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
توفیق افندی. مدیر بخش کتب اروپائی در دارالکتب المصریه. او راست: نوابغ الاقباط و مشاهیرهم. وی در این کتاب تراجم نوابغ قبطیان رادر قرن نوزدهم در سیاست و علم و دین و ادب گرد آورده، جزء اول آن در مصر بسال 1910 میلادی بطبع رسیده و جزءدوم بسال 1914 میلادی (معجم المطبوعات ج 1 ستون 436) ، بی حرکت ساختن حرف را. (منتهی الارب). بی حرکت کردن حرف. ساکن خواندن و بی حرکت ادا کردن حرفی. ضدقلقله. عبارت است از سلب حرکت در مواردی که حرف موقوف ٌعلیه کسره یا فتحه یا ضمه داشته باشد، و حروف اسکان 23 است (یعنی همه حروف غیر از پنج حرف ج، د، ق، ط، ب) ، جای دادن کسی را در خانه. (منتهی الارب). در جای فروآوردن. (تاج المصادر بیهقی) : صلی الله علیه صلوه اسکنه بها فی جنات النعیم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 300) ، مسکین گردانیدن، مسکین شدن. (منتهی الارب) ، آرامیدن. (زوزنی) (ترجمان القرآن جرجانی)
لغت نامه دهخدا
(اَ قَ)
دو حکیم بوده اند صاحب مذهب در یونان و هر یک در فن ّ طبابت عیسی زمان خود بوده اند، یکی را اسقلیوس اول و دیگری را اسقلیوس ثانی میگفته اند. (برهان). رجوع به اسقلبیوس و اسقلبیوس اول و اسقلبیوس ثانی شود
لغت نامه دهخدا
نوعی از ماهی. (دزی ج 1 ص 23 از قزوینی)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
بندری در تونس، در کنار خلیج قابس، دارای 40000 سکنه. فرانسویان بسال 1881م. آنجا را بمباران کردند. و رجوع به اسفاقس شود
لغت نامه دهخدا
(اُ)
نام پدر آدی مانت سردار کرنتی ها که با تمیستوکل مخالفت کرد. (تاریخ ایران باستان تألیف پیرنیا ج 1 ص 791)
لغت نامه دهخدا
قصبه ای است در خطۀ تونس از آفریقا در میان قابس و مهدیّه در دومنزلی مهدیّه. سور و دژی استوار دارد و زیتون بدانجا فراوان است. (قاموس الاعلام ترکی). رجوع به اسفاکس شود
لغت نامه دهخدا
ابن البیطار در ذیل کلمه سندریطس آرد: و من الناس من یسمیه ایراقلنا و هو نبات مستأنف کونه فی کل سنه و له ورق شبیه بورق النبات الذی یقال له فراسیون الا انه اطول منه مثل ورق النبات الذی یقال له الاسفاقس. (ابن البیطار ج 3 ص 39).
لغت نامه دهخدا
(اَ)
بزرگترین سرچشمۀ نیل که اکنون به بحرالازرق یا نیل الحبشه معروف است و آن مرکب از نهرهای کوچکی است که مخرج آنها در بلادحبشه بین 10 درجه و 59 دقیقۀ عرض شمالی و 34 درجه و 35 دقیقۀ طول شرقی است و آن از دریاچۀ دمبعه گذرد و بلاد غوجام و داموث و جز آنها از بلاد حبشه را مشروب سازد و سپس بدشت سنارالفسیح وارد شود و نزدیک شهرخرطوم به نیل ریزد. (ضمیمۀ معجم البلدان ص 254)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
دریاچۀ اسکلاو، دریاچه ایست در کانادا که شط ماکنزی بدان میریزد
لغت نامه دهخدا
(اِ)
جنگهای اسکلاو، نامی است که بسه جنگی که رومیان ضد غلامان عاصی کردند، اطلاق میشود. نخستین جنگ در صقلیه (135 قبل از میلاد) اتفاق افتاد و دو سال طول کشید. دومین نیز در صقلیه از 105 تا 102 قبل از میلاددوام یافت. سومین بریاست اسپارتاکوس در ایتالیا اتفاق افتاد 73 -71 قبل از میلاد). رجوع به اسپارتاکوس شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
کت د اسکلاو، قسمت ساحلی افریقا، شامل ناحیت واقعه بین بنن (بنین) و کت در (ساحل طلا) و امروز بین توگو، داهومه و لاگس انگلیس تقسیم شده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نِ ل لیو)
یکی از مشاهیر حکمای ریاضی است. مولد وی سال 1591 میلادی در شهر لیده از هلند و وفات بسال 1626. گویند قانون انکسار نوررا او کشف کرده و اشتباهاً به دکارت منسوب شده و نیز همین حکیم است که خطی از خطوط نصف النهار را اندازه گرفته جسامت حقیقی کرۀ ارض را معلوم کرد و چندین اثر دائر بعلوم ریاضی در زبان لاتن تألیف کرده است، برگردیدن رنگ از فرط حب یا از خرف یا از بیماری، شیر مکیدن بزغاله مادر را، آزمند گردیدن. نیک آزمند شدن چنانکه نفس او از هیچ چیزبازنمی ماند: اسهب الرجل، بسیارعطا شدن مرد، بسیار کردن سخن را. (منتهی الارب). بسیار گفتن. (زوزنی) (غیاث). بسیارگوئی. اطناب. درحکایت بسیار فراخ شدن: امروز که زمانه درمشایعت و فلک در متابعت رای و رایت خداوند عالم سلطان اعظم... آمده است... آن ظاهرتر که بندگان را در آن به اطنابی و اسهابی حاجت افتد. (کلیله و دمنه). دراطناب ذکر مصیبت این شهاب مضی و اسهاب شرح رزیت این نقاب المعی عمر به سر آوردی. (ترجمه تاریخ یمینی ص 460). از اسهاب و اطناب در این باب مانع آمد. (جهانگشای جوینی) ، مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون گوید: نزد اهل معانی اعم از اطناب است. و اسهاب عبارتست از اینکه برای فایده ای یا بدون فایده ای سخن رابه درازا کشانند. و برخی اسهاب و اطناب را مترادف یکدیگر دانسته اند و معنی اسهاب در ضمن بیان معنی لفظ اطناب ذکر خواهد شد ان شأالله تعالی، مبالغه کردن، فراخ گام رفتن و سبقت کردن: اسهب الفرس، در بیابان رفتن. (منتهی الارب). در بیابان فراخ شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) ، چاه کندن و به آب دست نیافتن، چاه کندن پس بر ریگ یا ریح (باد) رسیدن: اسهبوا، ای حفر وا فهجموا علی الرمل (منتهی الارب) او الریح. (اقرب الموارد) ، چاه کندن پس نارسیدن خیر را. (منتهی الارب) : اسهبوا، ای حفروا فلم یصیبوا خیراً. (اقرب الموارد) ، بسیار عطا کردن، گذاشتن ستور را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
استانوز. قصبۀ کوچک ناحیۀ مرکزی، در انطالیه قضای مرکز سنجاق تکه از ولایت قونیه قریب 60 هزارگزی شمال غربی انطالیه، بساحل نهری بهمین نام. موقع آن مرتفع و هوایش معتدل و روح افزا و محل تابستانی انطالیه باشد. (قاموس الاعلام ترکی) ، کشتن کسی راعوض کسی. کشتن قاتل را بعوض مقتول: استباء القاتل بالقتیل، کشنده را بجای کشته کشت. (از منتهی الارب)
استانوز. قصبه ایست در قضای مرکزی ولایت و سنجاق انقره (انگوریه) قریب به 25 هزارگزی غربی شهر آنقره، در محلی که نهر چارسو به شعبه آنقره از رود خانه سکاریه ریخته میشود، و وقتی در شمار مرکز ناحیۀ ملحق بقضای مرکز بوده است. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(اَ خِ وُ)
یکی از حکماء که در صنعت کیمیا (زرسازی) بحث کرده و بعمل اکسیر تام دست یافته است. (ابن الندیم) ، هرچه فرود انداخته شود از پرده و مانند آن، هرچه نرم و سست کرده شود از چیزی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اُ نِ)
فرزند داریوش دوم، و داریوش سوم نبیرۀ استانس بود. (ایران باستان ص 990 و 1187)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
بمعنی پادشاه. (ناظم الاطباء). به یونانی پادشاه را گویند. (آنندراج). رجوع به بازیلی کوس شود
لغت نامه دهخدا
(اَ سَلْ لا)
تاریکی. (دزی ج 1 ص 23)
لغت نامه دهخدا
(دِ رَ / رِ)
اسلاس نخله، رفتن بیخ شاخ خرمابن: اسلست النخله. (منتهی الارب). و در تاج العروس آمده است: و سلست النخله کفرح، ذهب کربها. عن ابن عباد، کاسلست فهی سلاس. هکذا فی سائر النسخ و فی العباب و الذی فی التکمله واللسان فهی مسلس فیها و فی الناقه و الذی یظهر بعد التأمل ان النخله سلس اذا تناثر منها البسر و مسلاس اذا کانت من عادتها ذلک و قد مرت لها نظائر فی مواضع متعدده.
لغت نامه دهخدا
(وُ)
بلغت یونان قسمی از قولنج است و آن مهلک میباشد. (برهان) (آنندراج). بیونانی ئیلئوس. (اشتینگاس). انسداد روده ها در نتیجۀ یک آماس، قولنج روده ای. (فرهنگ فارسی معین). نوعی از قولنج است. لکن در روده های بالائین افتد و تفسیر ایلاوس به تازی رب ارحم است، یعنی ای خداوند رحم کن. (یادداشت بخط مؤلف). قال العلامه: و هو وجع معدی یعرض الامعاء العلیاء فیمنع نفوذ الثقل، حتی یخرج من الفم، و تفسیره علی ما ذکر جالینوس یارب ارحم. و علی ما ذکره بقراط، المستعاذ منه و قال فی فصوله اذا حدث عن القولنج المستعاذ منه قی ٔ و فواق و اختلاط ذهن فذلک دلیل سوء و قال من حدث به تقطیر البول القولنج المعروف بایلاوس فانه یموت فی سبعه ایام. (بحر الجواهر) ، مسافت در شب با تندی و چالاکی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نام دانشمندی یونانی است. (نخبه الدهر دمشقی)
لغت نامه دهخدا
قفطی در تاریخ الحکماء در پاسخ سقراط به سیماس آرد: و ان کنا نعدم اصحاباً و رفقاء اشرافاً محمودین فاضلین فانا ایضاً اذ کنا معتقدین متیقنین بالاقاویل التی لم تزل تسمع منا نصیر الی اخوان فاضلین اشراف محمودین منهم اسلاؤس و امارس و ارقلیس و جمیع من سلف من ذوی الفضائل الانسانیه. (تاریخ الحکماء قفطی ص 203)
لغت نامه دهخدا
نام طبیبی یونانی. (ابن الندیم از یحیی النحوی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ایلاوس
تصویر ایلاوس
انسداد روده ها در نتیجه یک آماس قولنج روده یی
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی روده دراز (به همین گونه آمده در واژه های نو چاپ 1354 ولی نیامیابی اندرونه تغلف امعا است)
فرهنگ لغت هوشیار
اسلام پذیر آشتیگر منسوب به اسلام آنچه از تمدن و فرهنگ و جز آن که منسوب به اسلام باشد، پیرو اسلام مسلمان، جمع اسلامیان. یا دوره اسلامی عهد اسلامی. دوره بعد از اسلام. یا قرون اسلامی. قرنهایی که از آغاز اسلام ببعد سپزی شده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسلایب
تصویر اسلایب
جمع اسلوب، اسلوب ها، روش ها، راه ها
فرهنگ فارسی معین
((اِ))
تصویری که روی فیلم مثبت ظاهر می شود و به وسیله پروژکتور بر پرده منعکس می شود یابادستگاه مخصوصی می توان آن را مشاهده کرد
فرهنگ فارسی معین
توهّم، توهّمات
دیکشنری عربی به فارسی