- استیکام (مِ جو یَ دَ / دِ)
استئکام. اکمه گردیدن: استأکم الموضع.
معنی استیکام - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
استوار شدن، استوار کردن امور، استواری، محکمی، استحکام، محکم کاری، استقامت، ثبات، اطمینان
پایداری، صلابت، قوام، تأثّل، ثقابت، رصانت، اتقان، اشتداد، رستی، جزالت، ثبوت
پایداری، صلابت، قوام، تأثّل، ثقابت، رصانت، اتقان، اشتداد، رستی، جزالت، ثبوت
لقمه خواستن، مال مردم ضعیف را گرفتن و خوردن
استیکال ضعفا: خوردن مال ضعیفان
استیکال ضعفا: خوردن مال ضعیفان
آکنده شدن، چوره (چوره رخنه های کمهردوک را گویند که هنگام رشتن چرخ در آن کنند) زفتی ورزیدن (زفتی بخل)
استحکام، ثبات، پایداری
การฝังราก , ความแข็งแกร่ง , ความมั่นคง , ความเหมือนกัน , ความทนทาน
radicamento, solidità, fermezza, (IT) robustezza, robustezza