معنی استحکام - فرهنگ فارسی عمید
معنی استحکام
- استحکام
- استوار شدن، استوار کردن امور، استواری، محکمی، استحکام، محکم کاری، استقامت، ثبات، اطمینان
پایداری، صلابت، قوام، تأثّل، ثقابت، رصانت، اتقان، اشتداد، رستی، جزالت، ثبوت
تصویر استحکام
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با استحکام