برداشتن و بلند کردن، استکرشت الانفحه، کرش گردید انفحه، و ذلک اذا رعی الجدی النبات، لان ّ الکرش تسمی انفحه، ما لم یأکل الجدی، فاذا اکل تسمی کرشاًو هذا خلاف ما قال فی تفسیر الانفحه. (منتهی الارب)
برداشتن و بلند کردن، استکرشت الانفحه، کرش گردید انفحه، و ذلک اذا رعی الجدی النبات، لان ّ الکرش تسمی انفحه، ما لم یأکل الجدی، فاذا اکل تسمی کرشاًو هذا خلاف ما قال فی تفسیر الانفحه. (منتهی الارب)
جداسری خود سری، به خود ایستایی، بلند کردن، فرازیدن، لرزیدن لرزه گرفتن، خودکامگی، فراروی برداشتن و بلند کردن، بلند بر آمدن بجای بلند آمدن، ضابط امر خویش بودن بخودی خود بکاری بر ایستادن بی شرکت غیری، صاحب اختیاری و آزادی کامل یک کشور (دولت و ملت) در امور سیاسی و اقتصادی بدون اعمال نفوذ خارجیان (ظاهرا و باطنا)، بدون مداخله کاری کردن
جداسری خود سری، به خود ایستایی، بلند کردن، فرازیدن، لرزیدن لرزه گرفتن، خودکامگی، فراروی برداشتن و بلند کردن، بلند بر آمدن بجای بلند آمدن، ضابط امر خویش بودن بخودی خود بکاری بر ایستادن بی شرکت غیری، صاحب اختیاری و آزادی کامل یک کشور (دولت و ملت) در امور سیاسی و اقتصادی بدون اعمال نفوذ خارجیان (ظاهرا و باطنا)، بدون مداخله کاری کردن