- استقدار
- نیرو خواهی، سرنوشت پذیری
معنی استقدار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باران خواستن، چکیده خواستن چکیده گیری سرشک گیری
میانه روی خواستن کوتاهی کرده دانستن کوتاه کردن خواستن
استوار و پا بر جا شدن
پلید دانستن، چرک یافتن
هموار گردیدن، کار پیاپی
توضیح حکام سلسله پادوسبان طبرستان را بعنوان فوق میخواندند
برپایی، جایگیری
چیزی یا کسی را در جایی ثابت کردن، مستقر شدن، ساکن شدن
قاطرچی، کسی که قاطر دارد و با قاطر بار یا مسافر حمل و نقل می کند، قاطردار، استروان، قاطربان، استربان
مقصر شمردن
Deployment
развертывание
Bereitstellung
розгортання
rozmieszczenie
implantação
dispiegamento
despliegue
déploiement
การประจำการ
penyebaran
तैनाती
פריסת
kupeleka
মোতায়েন
تنصیب