جدول جو
جدول جو

معنی استقداد - جستجوی لغت در جدول جو

استقداد
هموار گردیدن، کار پیاپی
تصویری از استقداد
تصویر استقداد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بخودی خود کار کردن، به خودی خود به کاری قیام کردن، خودکامگی، خود سری، خیره رائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استقصاد
تصویر استقصاد
میانه روی خواستن طلب اقتصاد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استقدار
تصویر استقدار
نیرو خواهی، سرنوشت پذیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استمداد
تصویر استمداد
یاری خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استرداد
تصویر استرداد
طلب باز پس چیزی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استعداد
تصویر استعداد
آمادگی کردن، محیا شدن، آمادگی، آماده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استحداد
تصویر استحداد
رمگان تراشیدن (رمگان موی زهار) تیزکردن خشم گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استجداد
تصویر استجداد
نو گراییدن، نو پوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استعداد
تصویر استعداد
توانش، توانایی، درونداشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استرداد
تصویر استرداد
بازگرداندن، واپسداد، پس گیری، بازپس گیری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
تک سالاری، خوکامگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استمداد
تصویر استمداد
کمک خواستن، مدد خواستن، یاری خواستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استعداد
تصویر استعداد
توانایی ذهنی و فطری برای انجام دادن یا فراگرفتن کاری، مهیا کردن، آماده کردن، مهیا شدن، آماده شدن، افراد و تجهیزات جنگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
به میل و رای خود کار کردن، خودرای بودن، خودرایی، خودسری، خودکامگی، در علوم سیاسی حکومتی که مردم در آن نقشی ندارند و فرمانروایان مقید به قانون نیستند و به میل و ارادۀ خود تصمیم می گیرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
((اِ تِ))
خود رأی بودن، خودسری، فرمانروایی مطلق یک حزب، ظلم و تعدی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استمداد
تصویر استمداد
((اِ تِ))
یاری خواستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استقصاد
تصویر استقصاد
((اِ تِ))
میانه روی خواستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استعداد
تصویر استعداد
((اِ تِ))
آماده شدن، مهیا گشتن، آمادگی، توانایی، مفرد استعدادات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استرداد
تصویر استرداد
((اِ تِ))
پس گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استرداد
تصویر استرداد
پس گرفتن، پس دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استعداد
تصویر استعداد
Giftedness, Talent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استرداد
تصویر استرداد
Extradition, Reclamation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
Autocracy, Highhandedness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
автократия , высокомерие
دیکشنری فارسی به روسی
дарование , талант
دیکشنری فارسی به روسی
экстрадиция , рекламация
دیکشنری فارسی به روسی
Autokratie, Überheblichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
Auslieferung, Rekultivierung
دیکشنری فارسی به آلمانی
автократія , високомерність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
обдарованість , талант
دیکشنری فارسی به اوکراینی
екстрадиція , відновлення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ekstradycja, rekultywacja
دیکشنری فارسی به لهستانی