مؤلف فرهنگ آنندراج کلمه را عربی و بمعنی بالیدن نهال آورده و به این معنی در قوامیس نیافتیم. صاحب تاج العروس گوید: استغلب علیه الضحک ، اشتدّ، کاستغرب و غلبه علی نفسه اذا اکرهه.
مؤلف فرهنگ آنندراج کلمه را عربی و بمعنی بالیدن نهال آورده و به این معنی در قوامیس نیافتیم. صاحب تاج العروس گوید: استغلب علیه الضحک ُ، اشتدّ، کاستغرب و غلبه علی نفسه اذا اکرهه.
رهایی جستن، رهاکردگی، ناب خواهی، از آن خود دانستن رهایی جستن خلاصی طلبیدن، رهانیدن رهاندن خلاص کردن، خاص خود کردن ویژه خویش ساختن تصرف: استخلاص بخارا بدست چنگیز، رهایی خلاص، جمع استخلاصات. رهانیدن، خلاص کردن
رهایی جستن، رهاکردگی، ناب خواهی، از آن خود دانستن رهایی جستن خلاصی طلبیدن، رهانیدن رهاندن خلاص کردن، خاص خود کردن ویژه خویش ساختن تصرف: استخلاص بخارا بدست چنگیز، رهایی خلاص، جمع استخلاصات. رهانیدن، خلاص کردن
یونانی سلاب همی باز جستندر از سپهر به سلاب تا برکه گردد به مهر (شاهنامه) ابزاری است که برای اندازه گیری موقع و ارتفاع ستارگان و دیگر امور فلکی بکار میرفت. اصطرلاب، اسطرلاب، آلتی استکه منجمان با آن ارتفاع ستارگان راحساب میکنند
یونانی سلاب همی باز جستندر از سپهر به سلاب تا برکه گردد به مهر (شاهنامه) ابزاری است که برای اندازه گیری موقع و ارتفاع ستارگان و دیگر امور فلکی بکار میرفت. اصطرلاب، اسطرلاب، آلتی استکه منجمان با آن ارتفاع ستارگان راحساب میکنند
مفرد مذکر غایب از مصدر استغلاظ دانه برآورد خوشه 0 دربیت زیر ماخوذ است از آیه 29 سوره 48 فتح: (کزرع اخرج شطاه فازره فاستغلظ فاستوی علی سوقه) (چون کشتی که برآورد سبزه نورسته نازکش را پس قوی گرداند آنرا پس ستبرشد پس ایستاد برسافهایش) : (که بپرورد اصل ما را ذوالعطا تا درخت استغلظ آمد واستوی) (مثنوی)
مفرد مذکر غایب از مصدر استغلاظ دانه برآورد خوشه 0 دربیت زیر ماخوذ است از آیه 29 سوره 48 فتح: (کزرع اخرج شطاه فازره فاستغلظ فاستوی علی سوقه) (چون کشتی که برآورد سبزه نورسته نازکش را پس قوی گرداند آنرا پس ستبرشد پس ایستاد برسافهایش) : (که بپرورد اصل ما را ذوالعطا تا درخت استغلظ آمد واستوی) (مثنوی)