جدول جو
جدول جو

معنی استعصام - جستجوی لغت در جدول جو

استعصام
متوسل شدن، پناه بردن
تصویری از استعصام
تصویر استعصام
فرهنگ فارسی عمید
استعصام
(مَ لِ فُ)
چنگ درزدن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). دست زدن سوار از خوف بر آنچه جهت گرفتن سازند. (منتهی الارب). دست در چیزی زدن از خوف افتادن، طلب کار کردن. (مؤید الفضلاء). عمل خواستن. (منتهی الارب) ، کار بستن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). بکار بردن. عمل کردن. بکار زدن. (زوزنی). بکار آوردن. (منتهی الارب) : در این که گفتم معما و تأویل نیست بهیچ مذهب از مذاهب که استعمال رخصت میکند در مثل چنین حالی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 318). اگر در استعمال بود کهن نشود. (کلیله و دمنه).
- استعمال کردن، بکار بردن. بکار زدن. معمول داشتن.
، بکار آوردن دانش و جز آنرا، اضطراب کردن در عمل، پیوسته کردن در کاری، آبادان کردن زمین را. (منتهی الارب) ، صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: الاستعمال، قیل مرادف العاده و قیل لا و قد سبق فی فصل الدال المهمله و فی تعریف الحقیقه اللغویه. و اما الماء المستعمل فعند الفقهاء کل ما ازیل به حدث او استعمل فی البدن علی وجه القربه کما وقع فی کتب الفقه. (کشاف اصطلاحات الفنون ج 2 ص 1046)
لغت نامه دهخدا
استعصام
چنگ زدن باز داشتن چنگ در زدن دست انداختن تشبث کردن، پناه آوردن
تصویری از استعصام
تصویر استعصام
فرهنگ لغت هوشیار
استعصام
((اِ تِ))
چنگ زدن، پناه آوردن
تصویری از استعصام
تصویر استعصام
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از استعظام
تصویر استعظام
بزرگ شمردن، بزرگ دانستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استعجام
تصویر استعجام
عاجز شدن در سخن، ناتوان شدن در سخن گفتن، فروماندن در پاسخ دادن به پرسش کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
پرسش کردن دربارۀ چیزی برای کسب اطلاعات، خبر گرفتن، خبر پرسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استعمام
تصویر استعمام
دستار نهادن، دستار خواهی
فرهنگ لغت هوشیار
واجیدن آگاهی خواست آموزش خواستن آفراس آگهی خواستن آگاهی خواستن پرسش کردن پرسیدن خبر گرفتن، آموزش خواستن،جمع استعلامات. خبری را پرسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
بزرگی جستن، بزرگ شمردن، بزرگ منشی بزرگ شمردن بزرگ داشتن، بزرگ منشی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استعصاء
تصویر استعصاء
کج تابی بی فرمان شدن سرکشی
فرهنگ لغت هوشیار
کند زبانی پوشیده شدن، ناتوان شدن بسخن گفتن عاجز شدن در سخن، خاموش گشتن از پاسخ سایل، بسته و مبهم شدن کلام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استعجام
تصویر استعجام
((اِ تِ))
پوشیده شدن، ناتوان شدن به سخن گفتن، عاجز شدن در سخن، خاموش گشتن از پاسخ سایل 4- بسته و مبهم شدم کلام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
((اِ تِ))
آگاهی خواستن، پرسش کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استعظام
تصویر استعظام
((اِ تِ))
بزرگ شمردن، بزرگ داشتن، بزرگ منشی و تکبر کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
Elicitation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
élucidation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
การดึงข้อมูล
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
uchunguzi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
elicitation
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
유도
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
引き出し
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
חקירה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
पूछताछ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
elicitation
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
Erläuterung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
elicitation
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
elicitation
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
elicitazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
elicitação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
引出
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
eliminacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
елімінація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
извлечение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از استعلام
تصویر استعلام
অনুসন্ধান
دیکشنری فارسی به بنگالی