- استبطان
- راز دارگی در نهان خواستن نهانخواست پوشیده کاری
معنی استبطان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مانده گار ساختن جایباش ساختن، میهن خواستن
درنگ خواهی کند یابی
کاهل شمردن، درنگ کردن
مطمئن
بخودی خود کار کردن، به خودی خود به کاری قیام کردن، خودکامگی، خود سری، خیره رائی
پیدایی هویدایی، آشکارشدن، آشکارکردن، به جای آوردن شناختن پیداشدن آشکار گشتن هویدا شدن، پیدا کردن آشکار کردن، بجای آوردن دانستن شناختن، هویدایی ظهور
پیداشدن آشکار گشتن هویدا شدن، پیدا کردن آشکار کردن، بجای آوردن دانستن شناختن، هویدایی ظهور
باران خواستن، چکیده خواستن چکیده گیری سرشک گیری
پر خونی، توانایی، همتاجویی
در زنهارآمدن، زنهار خواستن، استوانیدن (استوانی اعتماد) زینهار خواستن زنهار خواستن امان طلبیدن بزنهار کسی در آمدن، در امان آمدن خواستن، پناه بردن به، حالت کسی که مال غیر بطور مشروع نزد او باشد
زینهار خواستن زنهار خواستن امان طلبیدن بزنهار کسی در آمدن، در امان آمدن خواستن، پناه بردن به، حالت کسی که مال غیر بطور مشروع نزد او باشد
بی گمانی به درستی دانستن، آورخواهی، آور کردن (آور یقین) بیقین دانستن بتحقیق دانستن چیزی را بی گمان شدن بی گمان دانستن
سر به زیر خواهی سرافکنده خواهی، کوفته یافتن درمانده یافتن
خواب آلودگی خوابناکی، پینکی زدن، غنودن
انبان دریدگی، تکیدگی
گوخواستن، به گرو گرفتن
مهربان شدن
درمان پرسیدن، پزشک خواستن
اجازه خواستن
زشت شمردن، آک گرفتن (آک عیب)
در پرده شدن پردگی
بازپرسی، سخن خواستن، به گفتار انگیختن بسخن آوردن بگفتار انگیختن، خن گفتن کسی را خواستار شدن، بازپرسی بیرون کشی سخن از کسی، جمع استنطاقات
گم خواستن
ستودن، خوب جلوه دادن
دیوانه گری، شاد خواهی
سر بسته خواهی گنگ زدگی
شاد خواهی
به خواهی بهبود جویی
دوری جویی دورمان دور کردن بنده خواستن، به بندگی گرفتن دور شمردن بعید دانستن
سرمایه خواستن سرمایه خواهی، گونه ای زناشویی در روز گار کانای (جاهلیت) زن جندگی
طلب بصیرت کردن، بینا دل شدن، صاحب بصیرت، بینا شدن
بی مزه یافتن
گشاده روئی
دلبه کشتن نهادن کشتن خواهی دل به مرگ نهادن